عجایب عدد 7


الف) مقدمه:

عدد هفت عددی است که شاید مثل همه ی عدد های دیگر در نظر ما عادی جلوه کند اما نگرش ما وقتی متبلور می شود که خواص عدد هفت را بدانیم و ببینیم چه «هفت» هایی در زندگی ما وجود دارند و ما در گیر و دار زندگی ماشینی و با بی تفاوتی از کنار آن ها رد می شویم مثلا شاید جالب باشد که بدانیم، رنگین کمان دارای هفت رنگ است .عجایب جهان، هفت تا هستند.(که به عجایب هفت گانه معروفند ) یا در یونان باستان، اسطوره ای با نام هفت خدای، در ذهن مردم نقش بسته است، ویا شهر عشق، که دراشعار عطار آمده است، هفت شهر می باشد، سوره ی مبارکه حمد، که اوّلین سوره ی قرآن کریم است، هفت آیه دارد. آسمان دارای هفت طبقه است. بهشت وجهنم هر کدام دارای هفت طبقه و درجه هستند و طواف خانه خدا هفت دور است، موسیقی ایران و یونان هفت دستگاه داد، هفت نوع ساز بادی وجود دارد و علاوه بر این هفت نت موسیقی وجود دارد(دو، ر، می، فا، سل، لا، سی) و…

ب) تاریخچه:
در سال ۱۸۸۹ میلادی کتابی ار یک جهان گرد منتشر شد که، از جمله روش شمردن را در میان قبیله ای از تورس شرح داده است. اینها برای شمردن تنها از دو واژه استفاده می کردند: یک و دو. برای عدد سه می گفتند «دو و یک » برای چهار «دو و دو»، برای پنج «دو و دو یک » و برای شش «دو و دو و دو» ولی برای عددهای بزرگ تر از ۶، هر قدر بود، می گفتند «خیلی ». گرچه این آگاهی مربوط به پایان سده ی نوزدهم است ولی می تواند گواهی بر شیوه ی شمردن در آغاز شکل گیری مفهوم عدد در میان انسان های نخستین باشد. بعد ها که برای عددهای بزرگتر هم نامی در نظر گرفتند به احتمالی برای عدد «هفت» از همان واژه ی قبلی «خیلی» یا «بسیار» استفاده کردند. عدد هفت که سده های متوالی برای آنها نا شناخته بود، اندک اندک به صورت عددی مقدس در آمد. وقتی که مصری ها، بابلی ها و دیگر امت ها توانستند پنج سیاره ی نزدیک تر به خورشید را بشناسند، با اضافه کردن ماه و خورشید، به عدد هفت رسیدند و این بر تقدس عدد ۷ افزود وقتی در قصه های کهن تر، که تا زمان ما هم ادامه پیدا کرده است، صحبت از شهری می شود که هفت برج و هفت بارو داشت، به معنای آن است که این شهر برج و باروهای بسیار داشت. هفت آسمان و هفت دریا و هفت کشور، به معنای آسمان ها و کشور ها و دریاهای بزرگ است نه هفت آسمان و هفت دریا (نه کم و نه زیاد ). هنوز در زبان فارسی اندرز می دهند « هفت بار گز کن یک بار پارچه کن ». این جمله به معنای آن نیست که برای دقت کار و کم کردن اشتباه در اندازه گیری یا هر کار دیگری باید درست ۷ بار آزمایش کرد، نه شش یا هشت بار. در اینجا هم هفت به معنی «بسیار» است. عدد۱۳ هم چنین سرنوشتی دارد….

ب) هفت و…
نزد بسیاری از اقوام عهد باستان «هفت» عدد ویژه ای بود. در فلسفه و نجوم مصریان و بابلی ها، عدد هفت به عنوان مجموع هر دو زندگی، سه و چهار، جایگاه ویژه ای داشت.(پدر و مادر و فرزند؛ یعنی سه انسان، پایه و اساس زندگی هستند و عدد چهار مجموع چهار جهت آسمان و باد است.)
ایرانیان قدیم در آیین زرتشت، اهورامزدا را مظهر پاکی میدانستند و برای او هفت صفت را بر می شمردند و در مقابل او اهریمن را پدید آورنده ی پلیدیها می دانستند و می گفتند در پیرامون اهورامزدا فرشتگانی هستند که مظاهر صفات حسنه هستند و برای احترام به آن ها که اول هرکدامشان سین بود هنگام سال تحویل سفره می گستراندند و هفت قسم خوراکی که نام هریک با سین شروع می شود: سیر، سرکه، سیب، سماق، سمنو، سنجد، سکه، و سبزی را سر سفره می گذاردند که به سفره ی هفت سین معروف بود.
برای فیلسوف و ریاضیدان یونانی«فیثاغورث» نیز عدد هفت، مفهموم ویژه ی خود را داشت که از مجموع دو عدد سه و چهار تشکیل می شود: مثلث و مربع نزد ریاضیدانان عهد باستان اشکال هندسی کامل محسوب می شدند، از این رو عدد هفت به عنوان مجموع سه و چهار برای آن ها عدد مقدسی بود. علاوه بر این در یونان هر هفت سیاره را خدایی میدانستند : سلن، هیلیوس،آرس،هرمس، زئوس، آفرودیت و کرونوس.
یهودیان قدیم نیز برای عدد هفت معنای ویژه ای قایل بودند. در کتاب اول عهد عتیق (تورات) آمده است که خداوند جهان را در شش روز خلق کرد، در روز هفتم خالق به استراحت پرداخت. موسی در ده فرمان خود از پیروانش می خواهد که این روز آرامش را مقدس بدارند(روز شنبه و روز تعطیل یهودیان). علاوه بر این در آن کتاب مقدس هفت با عنوان عدد تام و کامل نیز استعمال شده است. از آن زمان عدد هفت نزد یهودیان و بعد ها نیز نزد مسیحیان که عهد عتیق را قبول کردند، به عنوان عددی مقدس محسوب می شد.
به این ترتیب بود که از دوران باستان هفتگانه های بیشماری تشکیل شدند: یونانیان باستان همه ساله هفت تن از بهترین هنرپیشگان نقش های سنگین و غمناک و نقش های طنز و کمدی را انتخاب میکردند. آن ها مانند رومی های باستان به هفت هنر احترام میگذاشتند. روم بر روی هفت تپه بنا شده بود. در تعلیمات کلیسای کاتولیک هفت گناه کبیره(غرور، آزمندی، بی عفتی، حسد، افراط، خشم و کاهلی) و هفت پیمان مقدس(غسل تعمید، تسلیم و تصدیق، تقدیس و بلوغ، ازدواج، استغفار و توبه، غسل قبل از مرگ با روغن مقدس، در آمدن به لباس روحانیون مسیحی) وجود دارد. برای پیروان محمد(ص) آخرین مکان عروج، آسمان هفتم محسوب می شود. در بیست و هفتم ژوئن هر سال، روز «هفت انسان خوابیده » مسیحیان یاد آن هفت برادری را که در سال ۲۵۱ بعد از میلاد، برای عقیده و ایمان خود، زنده زنده لای دیوار نهاده شده و شهید شدند، گرامی می دارند؛ مردم عامه می گویند که اگر در این روز باران ببارد، به مدت هفت هفته بعد از آن هوا بد خواهد بود، آن گاه انسان باید هفت وسیله ی مورد نیازش را بسته بندی کند و با چکمه های هفت فرسخی خود به آن دورها سفر کند. صور فلکی خوشه ی پروین یا ثریا به عنوان «هفت ستاره» معروف است، در حالی که حتی با چشم های غیر مسلح میتوان در این صورت فلکی تا یازده ستاره را دید.

عرفای بزرگ عشق و وصال را در هفت مرحله و هفت وادی نشان داده اند و فاصله ی بین هستی و تباهی را پنچ مرحله دانسته اند.

در افسانه ها نیز با هفت سحر آمیز برخورد می کنیم: سوار ریش آبی هفت همسر داشت، سفید برفی با هفت کوتوله پشت هفت کوه زندگی می گرد و افسانه ی اژدهای هفت سر…
علاوه بر این می توان به هقت اقلیم، هفت اورنگ، هفت دفتر شاهنامه، هفت پیکر، هفت هیکل، هفت گناه کبیره، هفت خان رستم، هفت الوان، هفت گنج، هفت رکن نماز،هفت تحلیل و هفت طواف (در اعمال حج)، هفت قبله(مکه، مدینه،نجف،کربلا،کاظمین،سا مرا،مشهد) و… اشاره کرد و به این ترتیب بود که تعداد بیشماری هفتگانه در دنیا بوجود آمد و به عدد هفت تقدس خاصی بخشید.

منابع:
۱) هفت در قلمرو تمدن و فرهنگ بشری/زهره والی-تهران:اساطیر، ۱۳۷۹.
۲) هفت در قلمرو فرهنگ جهان/موید شریف محلاتی، سال ۱۳۳۷.
۳) سرگذشت ریاضیات/ پرویز شهریاری_تهران: نشر مهاجر، ۱۳۷۹.
هفت، رقمی اسرارآمیز و مقدس

امروز و بنا به تقویم خویشاوندان آنسوی آب، فردا، روزی بسیار بسیار جالب است. این روز که هفتم جولای دوهزار و هفت نام دارد، هنگامی که به این شکل ۷/۷/۰۷ نوشته میشود، ماهیت جادویی خود را نشان میدهد.

در این روز که از نظر شمار فراوانی از افراد، خوش یمن ترین روز ممکن شناخته میشود، از شدت برگزاری مراسم عروس، رکورد شکن شده و مسئولین برگزاری مراسم ازدواج نمیدانند چگونه از عهده این تعداد فراوان جشن در یک شب، بر خواهند آمد.

از طرفی این روز، روزی عالی برای دارندگان کازینو در لاس وگاس و سایر نقاط “قمارخیز” جهان است. چرا که در قمار، قرار گرفتن سه عدد ۷ در کنار هم به معنای برنده شدن است و آزمودن بخت در روز ۷ ماه ۷ سال ۷، دیگر چه خواهد بود! اما به راستی چرا عدد ۷ از این همه قدر و منزلت برخوردار است؟

جادوی هفت
هفت، از ترکیب دو عدد سه و چهار ایجاد شده است که بنابر حکمت فیثاغورثی و زمانی بسیار دورتر از آن، اعدادی خوش یمن شناخته میشدند. به عقیده بابلیان، مصریان و تمدنهای باستانی دیگر، به وجود ۷ سیاره مقدس اعتقاد داشتند. در زبان عبری لغت قسم خوردن، به طور تحت اللفظی به معنای قرار گرفتن تحت نیروی ۷ چیز است که برگرفته از هفت میشی است که در پیمان میان ابراهیم نبی و ابی ملک در بیرشیبا به آن اشاره شده است.

هرودوت نیز به یک قسم عربی اشاره کرده که در آن هفت سنگ به خون آغشته میشوند. آفرینش جهان در هفت روز انجام شده، هفته هفت روز دارد، هفت حسن خداداد، هفت گناه کبیره، هفت مرحله در زندگی انسان، هفت طبقه بهشت و جهنم و مثالهای بیشمار دیگری در میان ادیان، ملل و اعصار مختلف از جمله مصادیق حضور جادویی عدد ۷ در زندگی و مرگ انسانها هستند.

تعدادی از مشهورترین ۷ های جهان از این قرارند:
هفت طبقه بهشت:
بر اساس آیات قرآن و مفسران احادیث، بالاترین درجه سعادت معنوی، ورود به طبقه هفتم بهشت است. مسلمانان به وجود هفت طبقه یا مرحله آمرزش و بهشتی شدن اعتقاد دارند. این طبقات هفتگانه همانهایی هستند که حضرت محمد(ص) در شب معراج خود سوار بر “براق” آنها را طی نموده است.

هفت گناه کبیره:
هفت گناه کبیره، گناهانی هستند که در زمان تاریخ بسیار قدیم رهبانیت مسیحی مشخص شده و در قرن ششم میلادی توسط پاپ گرگوری اول یا گرگوری کبیر در یک دسته قرار گرفته اند. این گناهان عبارتند از : تکبر، طمعکاری، شهوت –در معنای تمایل بیش از حد یا نامشروع جنسی، حسادت، شکم پرستی که معمولا مستی نیز در آن منظور میشود و تنبلی. هفت گناه کبیره از موضوعات مورد علاقه در وعظ و خطابه ها، نمایشنامه های اخلاقی و هنر اروپای قرون وسطا بوده است.

هفت کلمه آخر:
هفت کلمه آخر، به آخرین جمله حضرت عیسی بر صلیب اشاره دارد. این کلمات از این قرارند: ” خدای من، چرا مرا به خود واگذاشتی؟”

هفت علم انسانی (علوم سبعه):
طبقه بندی آزاد موضوعاتی که از قرن پنجم میلادی به بعد، دربرگیرنده برنامه آموزشی غرب در قرون وسطا بود. به نظر میرسد که نام “علوم انسانی” برگرفته از رساله “سیاست” ارسطو باشد که در آن از “شاخه هایی از دانش که شایسته انسان آزاد است”، یعنی دانش اولیه ای که برای یک شهروند با تحصیلات مناسب لازم است، سخن گفته است. این علوم عبارتند از علوم سه گانه : دستور زبان (ادبیات)، علم بیان و دیالکتیک (مباحثه و مکالمه) و علوم چهارگانه که پیشرفته تر بوده و از این قرارند: حساب، هندسه، موسیقی و نجوم.

عجایب هفتگانه طبیعی:
کوه اورست در مرز نپال و چین، آبشار ویکتوریا در آفریقا، گرند کنیون Grand Canyonآمریکا، ساحل مرجان بزرگ استرالیا، سپیده دم شمالی قطب شمال، آتشفشان پاریکوتین Paricutinدر مکزیک و بندر ریو دوژانیرو برزیل

هفت مرد فرزانه:
نامی که در سنت یونانی به هفت تن از سیاستمداران، قانونگذاران و فیلسوفان قرن ۷ و ۶ قبل از میلاد داده شد. این فرزانگان عبارتند از: سولون قانون گذار یونانی، تالس فیلسوف اهل میلتوس، پیتاکوس فرمانده نظامی اهل میتیلن، کلئوبولوس فیلسوف اهل رودس، شیلون اسپارتی از ناظران شاه، بیاس فرزانه ترین هفت فرزانه، اهل پری ین و پریاندر حاکم مستبد کورنتی.

هفت دریا:
شامل دریاهای قطب شمال و قطب جنوب، اقیانوس آرام شمالی و جنوبی، اقیانوس اطلس شمالی و جنوبی و اقیانوس هند.

هفت حس:
بر اساس تعلیمات باستانی، روح انسان یا “بدن مقدس درون” او مرکب از هفت خاصیت است که هر یک تحت تاثیر یکی از سیارات هفتگانه اند. آتش موجب زندگی، خاک به وجود آورنده توانایی احساس کردن، آب موجب قدرت بیان، هوا حس چشایی، مه موجد حس بینایی، گلها به وجود آورنده حس شنوایی و باد جنوب به وجود آورنده حس بویایی هستند.

هفتمین پسر از هفتمین پسر:
همانطور که گفتیم، هفت جادویی ترین اعداد است و در معرفت قومی، هفتمین فرزند پسر از هفتمین پسر یک خانواده با نیروهای قدرتمند جادویی و شفادهندگی متولد میشود. او پیشگو است و میتواند طلسمهای قدرتمندی را اجرا کند و میتواند با نهادندست خود بر بدن افراد رنجور، آنان را شفا دهد.

عجایب هفتگانه قرون وسطی:
۱) آمفی تئاتر روم، ۲) کاتاکومبهای (سرداب) اسکندریه، مصر ۳) دیوار بزرگ چین ۴) استون هنج در ویلتشایر انگلستان ۵) برج کج پیزا ۶) برج چینی (از جنس چینی) نانکینگ، چین ۷) مسجد ایا صوفیه در استانب ۴) دهکده ی ریاضی(گاهنامه)/شماره ی اول_مهرماه عجایب هفت گانه طبیعت .


عجايب هفتگانه طبيعت

دنیای ما آن قدر جاهای دیدنی دارد که هیچ‌كس نمی‌تواند از نزدیک همه آنها را ببیند

بعضی از این مکان ها از بقیه معروف ترند و افراد بیشتری برای دیدنشان از جاهای دور و نزدیک سفر می کنند. در يك نظر سنجی جهاني، هفت منطقه طبیعی دنیا که بیشترین محبوبیت و گردشگر را دارند و از ویژگی های خاص جانوری، گیاهی و زمین شناسی برخوردار هستند، اين‌طور معرفي شده‌اند: آبشار ویکتوریا، دره گراند كانيون، شفق قطبی، قله اورست، آتش‌فشان پاریکوتین، بندر ریودوژانیرو و تپه بزرگ دریایی.

قله اورست

کمتر کسی است که نام قله اورست را نشنیده باشد و نداند که بلندترین نقطه دنیا- از سطح دريا- محسوب می شود. پس جای تعجب نیست که نام آن میان عجایب هفتگانه طبیعت دیده شود.

 

 

 

قله اورست در رشته کوه‌های هیمالیا قرار گرفته است، رشته كوهي كه مرتفع‌ترین کوهستان جهان شناخته شده و در قاره آسیا در نزدیکی فلات تبت و مرز نپال قرار گرفته است. طبیعت زیبا و تماشایی این منطقه زیستگاه گونه‌های وسیعی از گیاهان و جانوران و همچنین گروه‌هایی قومی با فرهنگ های دیرین است.

مردم نپال قله اورست را به نام «پیشانی آسمان» می شناسند و تبتی‌ها به آن «الهه مادر جهان» می گویند. بلندترین نقطه کوهستان هیمالیا 8848 متر ارتفاع دارد و همین موضوع باعث می شود که هرساله تعداد زیادی از کوه‌نوردان برای فتح آن به این منطقه بیایند. جالب است بدانید که در اثر فرآیندهای زمین شناسی هرساله بین سه تا شش میلی‌متر به ارتفاع این رشته کوه افزوده می شود.

آبشار ويكتوريا

آبشار ویکتوریا در افریقای جنوبی در نزدیکی رودخانه «زامبزی»، مرز بین «زیمبابوه» و «زامبیا» قرار گرفته است. پهنای این آبشار که يكي از تماشايي‌ترين شگفتي‌هاي طبيعت محسوب مي‌شود. 1700 متر و ارتفاع آن 108 متر است. اين آبشار در هر ثانیه 100 هزار متر مکعب آب را در تنگه زامبزی فرو مي‌ریزد و علاوه بر ایجاد صدایي مهیب، رنگین کماني همیشگی در کنار خود به وجود مي‌آورد که حتی زیر نور ماه هم دیده می شود.

 


حجم زیاد آب اين آبشار در حین پایین آمدن در فضا افشان و به اطراف پاشیده می‌شود، به همین دلیل مي‌توان آن را از فاصله 32 کیلومتری مشاهده کرد. همین مسئله باعث شده است تا بومیان افریقایی نام «دودی که می غرد» را براي آن انتخاب کنند.

دره گراند كانيون

دره «گراند كانيون» در شمال «آريزونا» در امریکا واقع شده است. رنگ ها، نسبت ها و حتي شكل ساختماني اين تنگه آن‌قدر عجيب است كه انسان تصور مي كند بر روي سياره ديگري قرار گرفته است. اين تنگه به طول 450 كيلومتر و پهناي 6 تا 29 كيلومتر و ارتفاع 1500 متر از يك رشته پرتگاه و قله تشکيل شده است كه حتي ماهرترين نقاشان را هم در شگفتي فرو مي برد. ته اين پرتگاه، رودخانه «كلرادو» جریان دارد و گفته می شود که این منطقه شش میلیون سال پیش، از جوشش و خروش آب های همین رودخانه شکل گرفته است. البته تحقیقاتی که به تازگی دراین‌‌باره صورت گرفته است نشان مي‌دهد که زمان به وجود آمدن این پستی و بلندی ها، پيش از شش میلیون سال قبل است.

 

 

هر ساله بیشتر از چهار میلیون نفر از این منطقه شگفت آور که مکانی برای تحقیقات زمین‌شناسی است، دیدن می کنند.

آتش فشان پاريكوتين

این آتش فشان مخروطی شکل در مکزیک قرار گرفته و ارتفاعی برابر 3170 متر دارد. بلندی دهانه آن 474 متر است که در اثر فوران در سال های 1943 و 1952 میلادی به آن افزوده شده است. موادی که در اثر فعال شدن آتش فشان در نزدیکی این کوه قرار گرفته‌اند منظره بسیار زیبایی را به وجود آورده اند. یکی از عامل‌هايي که باعث شهرت این آتش فشان شده، وجود فیلمی است که از فوران آن در سال 1943 تهیه شده است.

 


بعد از فعال شدن آن در سال 1943 نزدیک به هشت سال گدازه هایی از دهانه آن بیرون می‌آمدند که باعث شدند زمین‌های اطراف تا مسافت 22 کیلومتری از بین برود. با فوران بعدی در سال 1952 این آتش فشان برای همیشه خاموش و به یکی از منطقه های مهم گردشگری در دنیا تبدیل شد.

بندر ريودوژانيرو

بندر «ریودو ژانیرو» به معنی «رودخانه ژانویه» از شهرهای مهم کشور برزیل، یکی دیگر از شگفتی های هفتگانه است که به دلیل طبیعت منحصر به فرد ، جشن ها ، موسیقی و رسم های موجود در آن منطقه شناخته شده است.

 

 


مجسمه حضرت عیسی که در بالای معروف ترین کوه آنجا به نام «کورکوادو» قرار گرفته، نماد این شهر به شمار می رود. وجود دو جنگل بسیار بزرگ که از بزرگ‌ترین جنگل های دنیا هستند، باعث شده شهر ریودوژانیرو به یکی از مکان های دیدنی دنیا از نظر پوشش‌های گیاهی تبدیل شود. این شهر آب و هوای گرمسیری دارد و حدود 12 میلیون نفر در آن زندگی می کنند.المپيك سال 6102 ميلادي قرار است در آنجا برگزار شود.

شفق قطبي

در قطب‌هاي شمال و جنوب زمین، آسمان هنگام شب به شدت درخشان و روشن می‌شود، آن‌قدر که می توان زیر آن کتاب خواند . این پدیده نجومی بسیار زیبا که به آن« شفق قطبی» گفته می شود، آسمان شب را به پرده‌ای متحرک از نورهای رنگین سبز و زرد و قرمز تبدیل می کند.

 

 



وجود شفق قطبی چندین قرن است که بررسی مي شود. اوایل تصور می‌شد که این پدیده ناشی از بازتاب نور خورشید توسط یخ های قطبی است. اما امروزه ذره های باردار شتاب‌دار عامل به وجود آمدن این نورهای رنگی معرفی شده‌اند که در ارتفاع 80 تا 100 کیلومتری بالای زمین ظاهر می‌شوند.

تپه بزرگ دريايي

بزرگ‌ترین ساحل مرجانی دنیا که به «گریت بریر ریف»معروف است، یکی دیگر از هفت شگفتی دنیا به شمارمی‌آید. این تپه مرجانی در شمال شرقی استرالیا قرار دارد و شامل2900 تپه مرجاني، 900 جزيره و 1500 گونه ماهي است. مساحت کل این منطقه حدود 344 هزار کیلومتر مربع است و به همین دلیل بزرگ‌ترین ساختار زنده روی زمین محسوب می‌شود که به دلیل عظمت و بزرگی آن از فضای خارج از جَو قابل رؤیت است.

 

 

 

 


بسیاری از مرجان‌های موجود در این منطقه که تعداد گونه های آن به 400 می‌رسد، سبز رنگ هستند، به همین دلیل در نگاه اول با گیاهان اشتباه گرفته می شوند. اما در واقع آنها جانداران بسیار ریز و رنگینی هستند که در کنار میلیون‌ها جاندار دیگر بر روی یک تپه قرار گرفته اند و بدن آنها در اسکلت های سختی از جنس آهک قرار دارد. در کنار این تپه‌ها، بزرگ‌ترین پارک دریایی جهان به مساحت 2000 کیلومتر ساخته شده است که وظیفه حفظ و نگهداری از مرجان ها و آبزیان را به عهده دارد

 

 

  ج - محرّمات احرام‏ 



پس از آن كه حاجى يا معتمر لباس احرام پوشيد و به نيّت احرام، لبّيك گفت امورى بر او حرام مى‏شود كه آنها را "محرّمات احرام" مى‏گويند. حرمت برخى از محرّماتِ احرام، قطعى است و برخى از آنها را بنابر احتياط بايد ترك كرد. ارتكاب برخى از محرّمات احرام موجب كفّاره مى‏شود. احكام مربوط به كفّارات احرام به هنگام بحث از هر يك از محرّمات احرام بيان شده و احكام كلّى كفّارات نيز در پايان اين فصل خواهد آمد. محرّمات احرام عبارتند از:


 

 

  1 - شكار كردن حيوان وحشى صحرايى‏ 


شكار كردن حيوان وحشى صحرايى يكى از محرّمات احرام است. شكار به عنوان يكى از محرّمات احرام داراى احكام فراوانى است، ولى چون در زمان ما چندان مورد نياز نيست تنها به ذكر چند مسأله بسنده مى‏كنيم.
مسأله 291) بنابر احتياط واجب در حال احرام كشتن هيچ حيوانى جز حيوانات موذى جايز نيست، پس بنابر احتياط بايد از كشتن جانورانى مانند مارمولك و زنبور هم اجتناب نمود، ولى اگر محرم از اذيّت و آزار حيوانى بترسد، كشتن آن مانعى ندارد.
مسأله 292) خوردن شكار حيوان وحشى صحرايى در هر حال بر محرم حرام است؛ چه خودش آن را شكار كند يا ديگرى، و چه محرم آن را شكار كرده باشد يا غير محرم.
مسأله 293) نشان دادن شكار به شكارچى و نيز هرگونه كمك به او براى شكار حيوان بر محرم حرام است.
مسأله 294) اگر محرمى، شكار را ذبح كند، بنابر نظريه مشهور در حكم ميته خواهد بود و بنابر اقوى اين حكم هم درباره محرم است و هم در باره مُحلّ. پس كسى هم كه محرم نيست نمى‏تواند از صيدى كه توسّط محرم شكار شده، استفاده كند.
مسأله 295) صيد حرم نيز در حكم ميته است، خواه كشنده يا ذابح آن محرم باشد يا مُحلّ.
مسأله 296) شكار حيوان وحشى در حرم جايز نيست؛ هرچند شكارچى در حال احرام نباشد.
مسأله 297) براى محرم، شكار كردن حيوانات دريايى مانند ماهى مانعى ندارد. و اگر حيوانى هم در دريا و هم در خشكى زندگى كند در صورتى حيوان دريايى محسوب مى‏شود كه در دريا تخم و جوجه بگذارد.
مسأله 298) ذبح حيوانات اهلى مانند مرغ خانگى، گاو، گوسفند و شتر و نيز خوردن گوشت آنها براى محرم جايز است.
مسأله 299) پرندگان، شكار صحرايى به شمار مى‏آيند و ملخ نيز در حكم شكار صحرايى است.
مسأله 300) جوجه و تخم حيوانى كه شكار كردن آن حرام است در حكم خود آن حيوان است، بنابراين برداشتن، شكستن و خوردن تخم حيوان وحشى صحرايى حرام است.
مسأله 301) علاوه بر حرمت شكار در حال احرام، نگاه‏داشتن صيد توسّط مُحرم نيز حرام است؛ هرچند مالك آن باشد. بلكه برخى ادّعاى اجماع كرده‏اند كه با محرم شدن، ملكيّت محرم نسبت به صيد از بين مى‏رود.
مسأله 302) اگر محرم پيش از احرام در خارج از حرم حيوانى را شكار كرده يا خريده باشد و هنگام احرام بستن همراه او باشد بايد پس از آن كه محرم شد فوراً آن را رها كند و اگر حيوان، پرنده‏اى باشد كه پر درنياورده يا حيوان درشتى باشد كه نتواند از خود مواظبت كند، بايد آن را نگهدارى كند تا بزرگ شود. ولى اگر محرم در وطن خود شكار و پرنده‏اى دارد، لازم نيست هنگام احرام آنها را رها كند.

 

 

  2 - آميزش جنسى و امور شهوانى  



آميزش جنسى، دست بازى كردن، نگاه همراه با شهوت و هرگونه تمتّع شهوانى مرد از زن يا زن از مرد بر مرد و زن محرم، حرام است.
مسأله 303) اگر كسى در احرام عمره تمتّع از روى علم و عمد آميزش جنسى كند چه از جلو باشد و چه از پشت يا اين كه مرد با مرد آميزش كند، اگر اين عمل پيش از پايان سعى انجام گرفته باشد بايد كفّاره بدهد و كفّاره آن بنابر احتياط واجب يك شتر است. و احتياط واجب آن است كه عمره را تمام كند و دوباره آن را بجا آورد و اگر وقت براى اعاده عمره، تنگ است بنابر احتياط به نيّت مافى‏الذّمّه يعنى اعمّ از حجّ تمتّع و حجّ افراد محرم شود و قربانى كند، سپس يك عمره مفرده انجام دهد و سال ديگر نيز حجّ را اعاده كند و اگر اين كار را پس از سعى انجام داده باشد بايد كفّاره بدهد و كفّاره آن بنابر احتياط واجب يك شتر است، چه ثروتمند باشد يا نباشد.
مسأله 304) اگر در احرام عمره مفرده اين عمل را از روى عمد انجام دهد چنانچه پيش از سعى باشد عمره او باطل مى‏شود و بايد كفّاره بدهد و كفّاره آن بنابر احتياط يك شتر است. و احتياط آن است كه عمره را تمام كند و يك ماه در مكّه بماند، آنگاه به يكى از ميقاتها برود و براى عمره مفرده احرام ببندد و عمره را اعاده كند. وچنانچه اين كار را پس از سعى و پيش از تمام شدن دور پنجم طواف نساء انجام داده باشد، عمره‏اش باطل نيست، ولى بايد براى گناهى كه مرتكب شده، يك شتر كفّاره بدهد. و اگر پس از تمام شدن دور پنجم طواف نساء باشد مرتكب عمل حرام شده، ولى كفّاره ندارد.
مسأله 305) اگر در احرام حجّ اين عمل را از روى علم و عمد انجام دهد اگر پيش از وقوف به عرفات بوده حجّ او مسلّماً فاسد است و اگر پس از وقوف به عرفات و پيش از وقوف به مشعر الحرام بوده، بنابر اقوى فاسد است و در هر دو صورت بايد يك شتر كفّاره بدهد و حجّ را تمام كند و در سال ديگر نيز حجّ بجا آورد. زن و شوهرى كه اين كار را در حال احرام انجام داده‏اند تا پايان مناسك حجّ نبايد با يكديگر خلوت كنند. حتّى در سال بعد هم چنانچه بخواهند از همان راه قبلى حجّ بجا آورند وقتى به محلّ معصيت رسيدند بايد تا پايان اعمال حجّ از يكديگر جدا شوند.
مسأله 306) اگر كسى اين عمل را در احرام حجّ پس از وقوف به عرفات و مشعر انجام دهد چنانچه پيش از تمام شدن دور پنجم طواف نساء باشد حجّش صحيح است و فقط بايد كفّاره بدهد و اگر پس از تمام شدن دور پنجم باشد حجّش صحيح است و بنابر اقوى كفّاره هم ندارد.
مسأله 307) اگر مرد محرم، زنى را از روى شهوت ببوسد چنانچه منى از او بيرون آيد بنابر اقوى و اگر منى بيرون نيايد بنابر احتياط واجب بايد يك شتر كفّاره بدهد و اگر بوسيدن از روى شهوت نباشد، كفّاره آن يك گوسفند است، گرچه احتياط مستحبّ است كه يك شتر كفّاره بدهد. و بنابر احتياط واجب هرگاه زن محرم مردى را ببوسد نيز همين حكم را دارد.
مسأله 308) در حال احرام بوسيدن مادر و ديگر محارم از روى عاطفه و شفقت مانعى ندارد.
مسأله 309) محرم مى‏تواند در حال احرام بدون شهوت به همسر خود نگاه كند ولى نگاه شهوانى حتّى به همسر خود هم جايز نيست.
مسأله 310) اگر محرم عمداً به كسى جز زن خود نگاه كند و در نتيجه منى از او بيرون آيد اگر مى‏تواند يك شتر كفّاره بدهد و اگر نمى‏تواند يك گاو و اگر اين را هم نمى‏تواند يك گوسفند كفّاره بدهد. نگاه زن به غير شوهر خود هم بنابر احتياط همين حكم را دارد.
مسأله 311) اگر مرد محرم از روى شهوت به همسر خود نگاه كند و در نتيجه منى از او بيرون آيد مشهور آن است كه بايد يك شتر كفّاره بدهد، ولى اگر نگاه از روى شهوت نباشد كفّاره ندارد. و بنابر احتياط نگاه زن محرم به همسر خود نيز همين حكم را دارد.
مسأله 312) محرم مى‏تواند بدن همسر خود را بدون شهوت لمس كند يا او را مثلاً براى سوار شدن يا پياده شدن در بغل بگيرد، ولى لمس بدن او يا بازى با او از روى شهوت جايز نيست.
مسأله 313) اگر مرد محرم با همسر خود با شهوت دست بازى كند ولى منى از او بيرون نيايد كفّاره آن يك گوسفند است و اگر منى از او خارج شود كفّاره آن يك شتر است، و بنابر احتياط هرگاه زن محرم با شوهر خود اين كار را انجام دهد نيز همين حكم را دارد.
مسأله 314) تمتّعات شهوانى مانند آميزش جنسى، دست بازى و نگاه همراه با شهوت، زمانى موجب كفّاره مى‏شود كه با علم و عمد صورت گيرد، بنابراين اگر محرم اين امور را به علّت ندانستن مسأله يا از روى غفلت و نسيان انجام دهد، به حجّ و عمره‏اش آسيبى نمى‏رسد و كفّاره هم ندارد.
مسأله 315) اگر مرد محرمى زن خود را كه او نيز محرم است مجبور نمايد تا با وى آميزش كند، بايد علاوه بر كفّاره خود، كفّاره زن را هم بدهد و چيزى بر عهده زن نيست. ولى اگر زن با رضايت حاضر به آميزش شده باشد كفّاره‏اش بر عهده خود اوست و مرد هم بايد كفّاره خود را بدهد.
مسأله 316) كسى كه از احرام بيرون آمده، گرچه مى‏تواند از روى التذاذ به همسر محرم خود دست بزند ولى اگر همسر محرم از اين كار لذّت مى‏برد بنابر احتياط نبايد به اين كار تن دهد.
مسأله 317) اگر فردى كه از احرام بيرون آمده همسر محرمش را ببوسد چون از احرام بيرون آمده كفّاره‏اى بر عهده‏اش نيست. همسر محرم نيز در صورتى كه در اين كار اختيارى از خود نداشته، كفّاره بر عهده‏اش نيست.


 

 

  3 - استمنا 


سوّم از محرّمات احرام استمنا است. استمنا يعنى اين كه انسان با خود كارى كند كه منى از او بيرون آيد. اين كار در حال احرام و غير حال احرام حرام است.
مسأله 318) اگر محرم با آلت تناسلى خود بازى كند تا منى از او خارج شود يا با همسر خود يا ديگرى بازى كند يا با تخيّلات شهوانى يا هر راه ديگرى استمنا نمايد، چنانچه منى از او خارج شود، بايد يك شتر كفّاره بدهد.
مسأله 319) در مواردى كه آميزش جنسى موجب بطلان حجّ و عمره مى‏شود اگر كسى استمنا كند و منى از او بيرون آيد نيز بنابر اقوى حجّ و عمره‏اش باطل مى‏شود.


 

 

  4 - عقد بستن براى خود يا ديگرى‏ 


از ديگر محرّمات احرام، عقد بستن براى خود يا ديگرى است، خواه شخص ديگرى كه عقد براى او بسته مى‏شود محرم باشد يا مُحلّ.
مسأله 320) بنابر احتياط واجب محرم نبايد شاهد عقد شود، گرچه عقد براى غير محرم باشد.
مسأله 321) اگر كسى در حالى كه محرم نيست شاهد بر عقد شده باشد، بنابر احتياط واجب نبايد در حال احرام بر آن عقد شهادت دهد.
مسأله 322) احتياط واجب آن است كه در حال احرام از خواستگارى كردن خوددارى شود.
مسأله 323) محرم مى‏تواند در حال احرام به همسرش كه او را طلاق رجعى داده، رجوع نمايد.
مسأله 324) اگر در حال احرام با علم به مسأله، زنى را به عقد همسرى خود درآورد آن زن براى هميشه بر او حرام مى‏شود، ولى اگر اين كار را از روى ناآگاهى به مسأله انجام داده باشد، عقد باطل است، ولى زن بر او حرام هميشگى نمى‏شود، ولى احتياط آن است كه آن زن را به همسرى نگيرد مخصوصاً اگر با او نزديكى كرده باشد.
مسأله 325) در مسايل فوق، فرقى ميان عقد دائم و عقد موقّت (صيغه) نيست.
مسأله 326) اگر مردى كه محرم نيست زنى را كه محرم است به عقد خود درآورد، عقد باطل است و زن بر او حرام هميشگى است.
مسأله 327) اگر كسى زنى را به عقد مرد مُحرمى درآورد و محرم با او آميزش نمايد در صورتى كه زن، مرد و عاقد هر سه عالم به حكم مسأله باشند، هر كدام بايد يك شتر كفّاره بدهند، ولى اگر آميزش صورت نگيرد، كفّاره بر آنها واجب نيست. و اگر بعضى از اين سه، حكم مسأله را مى‏دانند و بعضى نمى‏دانند، كفّاره بر كسى كه عالم به حكم مسأله بوده، واجب است، و در اين حكم فرقى ميان آن كه زن و عاقد محلّ باشند يا محرم نيست.

 

 

  5 - استعمال بوى خوش‏ 



يكى ديگرى از محرّمات احرام، استعمال هرگونه عطر و بوى خوش مانند مُشك، زعفران، كافور، عود و عنبر است.
مسأله 328) همان گونه كه ماليدن عطر و بوى خوش بر لباس و بدن جايز نيست، پوشيدن لباسى كه بوى عطر مى‏دهد نيز جايز نيست، اگر چه پيش از احرام به آن عطر ماليده شده باشد.
مسأله 329) در حال احرام، خوردن و نوشيدن غذاها و مايعاتى كه موادّ خوش‏بو مانند زعفران در آن باشد، جايز نيست.
مسأله 330) اگر محرم از روى اضطرار ناچار شود لباس معطّر بپوشد يا غذايى كه بوى خوش مى‏دهد بخورد بايد بينى خود را بگيرد تا بوى خوش را استشمام نكند.
مسأله 331) بنابر احتياط واجب، محرم بايد از بوييدن گلها و سبزى‏هايى كه بوى خوش مى‏دهد اجتناب كند، ولى اجتناب كردن از گياهان خودروى صحرايى معطّر مانند "بومادران"، "درمنه" و "خزامى" لازم نيست.
مسأله 332) بنابر احتياط محرم بايد از موادّى مانند "دارچين"، "زنجبيل" و "هل" اجتناب نمايد.
مسأله 333) در حال احرام خوردن ميوه‏هاى خوشبو مانند سيب، به و پرتقال مانعى ندارد، ولى بنابر احتياط واجب بايد از بوييدن آنها خوددارى شود.
مسأله 334) اگر محرم در حال احرام بوى بدى را استشمام كند حرام است به منظور اين كه بوى بد را نفهمد بينى خود را بگيرد، ولى مى‏تواند سريع از آن‏جا بگذرد تا بوى بد را استشمام نكند.
مسأله 335) در حال احرام خريد و فروش عطر وموادّ خوشبو مانعى ندارد، ولى نبايد براى آزمايش آنها را ببويد يا به بدن و لباس خود بمالد.
مسأله 336) مشهور در ميان فقها آن است كه استفاده از خلوق كعبه حرام نيست، و خلوق ماده خوشبويى است كه كعبه معظّمه را با آن معطّر مى‏سازند، ولى چون به روشنى معلوم نيست كه خلوق چيست، احتياط آن است كه از مادّه خوشبويى كه بر كعبه مى‏مالند اجتناب شود.
مسأله 337) اگر بوى صابون، شامپو و ديگر پاك كننده‏ها به‏گونه‏اى باشد كه استفاده از آن، استفاده از بوى خوش محسوب شود بايد از آنها اجتناب شود و در غير اين صورت مانعى ندارد.
مسأله 338) اگر محرم در حال احرام از روى اختيار از عطر و بوى خوش استفاده كند بايد كفّاره بدهد و كفّاره آن بنابر احتياط واجب يك گوسفند است و چنانچه از روى اضطرار ناچار شود از بوى خوش استفاده كند، نيز بنابر احتياط واجب بايد كفّاره بپردازد.
مسأله 339) اگر استعمال بوى خوش از روى فراموشى باشد كفّاره ندارد و اگر به علّت ندانستن حكم مسأله بوى خوش استعمال كند بايد مسكينى را سير كند يا چيزى صدقه بدهد و استغفار كند.
مسأله 340) اگر محرم در اوقات متعدّد، از بوى خوش استفاده كند، بنابر اقوى بايد براى هر بار استفاده كردن يك كفّاره بپردازد و همچنين اگر پس از استفاده از بوى خوش، كفّاره آن را پرداخت و مجدّداً از بوى خوش استفاده كرد، بايد دوباره كفّاره بدهد. ولى اگر بوى خوش را به طور مكرّر در يك فاصله زمانى كه عرفاً يك وقت محسوب مى‏شود استعمال كند بعيد نيست كه يك گوسفند كافى باشد، هرچند احتياط آن است كه به تعداد دفعاتى كه بوى خوش استعمال نموده، كفّاره بدهد.

 

 

  6 - روغن ماليدن به بدن‏ 



از ديگر محرّمات احرام روغن ماليدن به بدن است، حتّى اگر بوى خوش در روغن نباشد.
مسأله 341) كسى كه مى‏خواهد محرم شود جايز نيست روغنى را كه بوى خوش در آن است و اثرش تا هنگام احرام باقى مى‏ماند استعمال كند.
مسأله 342) در حال احرام خوردن روغنى كه بوى خوش در آن نيست، مانعى ندارد.
مسأله 343) اگر محرم از روى اضطرار و نياز روغن به بدن بمالد، اشكالى ندارد، ولى اگر روغن داراى بوى خوش باشد حتّى در صورت اضطرار و نياز هم بايد كفّاره بپردازد.
مسأله 344) اگر محرم عمداً روغنى را كه بوى خوش در آن است استعمال كند بايد يك گوسفند كفّاره بدهد، اگر چه استفاده از آن به علّت اضطرار باشد. ولى اگر در روغن بوى خوش نباشد، گرچه ماليدن آن به بدن - جز در موارد اضطرار و نياز - گناه و معصيت است، ولى كفّاره ندارد.
مسأله 345) پمادهايى كه داراى چربى است، حكم روغن را دارد؛ بنابراين ماليدن آنها به بدن جايز نيست، مگر اين كه ضرورت باشد. هرگاه محرم اين گونه پمادها را بر بدن بمالد اگر داراى بوى خوش باشد بايد كفّاره بدهد، اگرچه مضطرّ باشد؛ ولى اگر بوى خوش نداشته باشد كفّاره ندارد.

 

 

  7 - زينت كردن با زيورآلات براى زنان‏ 



مسأله 346) بنابر اقوى حرام است كه زن در حال احرام زيورهايى را كه عادت به پوشيدن آنها نداشته است به قصد زينت كردن و آرايش خود بپوشد، ولى لازم نيست زيورهايى را كه پيش از احرام عادت به استفاده كردن از آنها داشته، بيرون بياورد.
مسأله 347) زن نبايد در حال احرام زيورهايى را كه عادت به پوشيدن آنها داشته است به هيچ مردى حتّى به شوهر خود نشان دهد.
مسأله 348) پوشيدن زيور براى آرايش خود اگرچه حرام است، ولى كفّاره ندارد.
مسأله 349) بنابر احتياط واجب مرد و زن محرم نبايد براى زينت "حنا" ببندند. بلكه اگر با حنا بستن به طور قهرى زينت حاصل مى‏شود احتياط در ترك آن است، هرچند قصد زينت هم نكرده باشند، بلكه حرمت حنا بستن در هر دو صورت خالى از وجه نيست، ولى كفّاره ندارد.
مسأله 350) كسى كه محرم نيست ولى قصد دارد در آينده محرم شود هرگاه بداند اگر حنا ببندد اثر آن تا هنگام احرام باقى مى‏ماند بنابر احتياط واجب بايد از حنا بستن خوددارى كند.

 

 

  8 - سرمه كشيدن‏ 



از ديگر محرّمات احرام سرمه كشيدن به قصد زينت است.
مسأله 351) در حرمت سرمه كشيدن تفاوتى ميان سرمه سياه رنگ با سرمه‏اى كه رنگ ديگرى داشته باشد وجود ندارد. همچنان كه سرمه‏اى كه بوى خوش در آن باشد و سرمه‏اى كه بوى خوش در آن نباشد از اين نظر كه حرام است يك حكم را دارند.
مسأله 352) حرمت سرمه كشيدن در حال احرام، اختصاص به زن ندارد و بر مرد نيز حرام است.
مسأله 353) سرمه كشيدن در حال احرام هرچند حرام است، كفّاره ندارد، ولى اگر سرمه بوى خوش داشته باشد احتياط آن است كه يك گوسفند كفّاره بدهد.
مسأله 354) اگر محرم نياز به سرمه كشيدن پيدا كند، مى‏تواند، سرمه بكشد و مانعى ندارد ولى اگر سرمه بوى خوش داشته باشد بنابر احتياط بايد كفّاره بدهد.

 

 

  9 - انگشتر به دست كردن‏ 



مسأله 355) در حال احرام انگشتر به دست كردن به قصد زينت حرام است، ولى اگر مُحرم به قصد عمل كردن به يك مستحبّ شرعى انگشتر به دست كند و قصد زينت نداشته باشد مانعى ندارد.
مسأله 356) انگشتر به دست كردن حتّى در مواردى كه حرام است، كفّاره ندارد.

 

 

  10 - نگاه كردن در آينه‏ 



نگاه كردن در آينه به قصد زينت كردن و آرايش خود از محرّمات احرام است.
مسأله 357) نگاه كردن راننده محرم در آينه ماشين يا نگاه كردن در آينه براى درمان درد و مانند آن مانعى ندارد، ولى احتياط مستحبّ آن است كه محرم اگر اين گونه جهات در كار نباشد، بدون قصد زينت هم به آينه نگاه نكند.
مسأله 358) حكم نگاه كردن به آينه براى مرد و زن يكسان است .
مسأله 359) بنابر احتياط واجب، اجسام صاف صيقل داده شده و آب صاف كه تصوير اشيا در آن به خوبى ديده مى‏شود، حكم آينه را دارد و محرم احتياطاً نبايد به قصد زينت در آنها نگاه كند.
مسأله 360) عينك زدن در حال احرام اگر زينت محسوب شود جايز نيست، ولى اگر زينت به شمار نيايد، اشكال ندارد.
مسأله 361) محرم مى‏تواند در حال احرام با دوربين عكاسى يا فيلم‏بردارى عكس و فيلم بگيرد؛ ولى نبايد به قصد زينت در آينه دوربين نگاه كند.
مسأله 362) اگر در جايى كه محرم ساكن است آينه وجود داشته باشد و بداند كه گاهى سهواً چشم او به آينه مى‏افتد اشكالى ندارد. ولى اگر وجود آينه سبب شود كه محرم براى زينت به آن نگاه كند احتياط آن است كه آينه را بردارد يا روى آن را با چيزى بپوشاند.
مسأله 363) نگاه كردن به آينه، كفّاره ندارد؛ ولى اگر نگاه كرد مستحبّ است پس از نگاه كردن "لبّيك" بگويد.

 

 

  11 - جدال كردن‏ 



در حال احرام، جدال كردن حرام است.
مسأله 364) مقصود از جدال كردن كه حرام است تنها گفتن "لا واللّه" و "بلى واللّه" و واژه‏هاى هم معناى آن در ديگر زبانها و لهجه‏ها نيست؛ بلكه سوگند خوردن براى اثبات مطلبى يا ردّ كردن مطلبى كه ديگرى مى‏گويد نيز "جدال" است.
مسأله 365) سوگند خوردن اگر به لفظ "اللّه" يا مرادف آن در ديگر زبانها باشد، جدال است، اما سوگند به غير از خداوند هر كس و هر چيز كه باشد، جدال نيست.
مسأله 366) بنابر احتياط واجب ديگر نامهاى نيكوى خداوند نيز به لفظ جلاله "اللّه" ملحق مى‏شود. بنابراين اگر كسى به نامهايى همچون رحمان، رحيم و خالق آسمانها و زمين سوگند ياد كند نيز احتياطاً جدال محسوب مى‏شود.
مسأله 367) اگر ضرورت اقتضا كند، محرم مى‏تواند براى اثبات حقّ يا ابطال باطل به لفظ جلاله "اللّه" يا ديگر نامهاى خداوند سوگند ياد كند و در اين فرض، كفّاره هم ندارد.
مسأله 368) اگر محرم در جدال خود راستگو باشد تا كمتر از سه مرتبه كفّاره بر عهده‏اش نيست و تنها بايد استغفار كند، ولى اگر سه مرتبه جدال كرد بايد يك گوسفند كفّاره بدهد.
مسأله 369) اگر محرم بيش از سه مرتبه جدال كند هرچند زياد باشد، در صورتى كه در جدالش راستگو باشد بايد يك گوسفند كفّاره بدهد، مگر اين كه پس از سه مرتبه جدال، كفّاره آن را بدهد، كه در اين صورت هرگاه سه مرتبه ديگر جدال كند بايد يك گوسفند كفّاره بدهد.
مسأله 370) اگر محرم در جدال، دروغگو باشد احتياط واجب آن است كه براى بار اوّل، يك گوسفند و براى بار دوّم، يك گاو و براى بار سوّم يك شتر كفّاره بدهد؛ بلكه ثبوت اين حكم خالى از قوّت نيست.
مسأله 371) اگر يك مرتبه به دروغ جدال نمود و كفّاره آن يعنى يك گوسفند را پرداخت بعيد نيست كه اگر پس از آن مجدّداً به دروغ جدال نمايد، كفّاره آن يك گوسفند باشد، نه گاو.
مسأله 372) اگر دوبار به دروغ جدال كرد و يك گاو به عنوان كفّاره ذبح نمود و مجدّدا يك بار ديگر به دروغ جدال كرد ظاهراً كفّاره آن يك گوسفند است. ولى اگر پس از ذبح گاو، دوبار ديگر به دروغ جدال نمايد، ظاهراً كفّاره آن يك گاو است.
مسأله 373) اگر به دروغ ده مرتبه يا بيشتر جدال كند ظاهراً كفّاره آن يك شتر است، مگر آن كه پس از سه بار جدال كردن يا بيشتر كفّاره آن را بدهد، كه در اين صورت بايد در اوّلين جدال پس از پرداخت كفّاره، يك گوسفند و در جدال دوّم، يك گاو و براى بار سوّم، يك شتر بپردازد.
مسأله 374) مقصود از "مرتبه" كه در روايات باب جدال آمده و در چند مسأله پيش نيز ذكر شد، امرى عرفى است. پس براى تعيين "وحدت" يا "تعدّد" جدال بايد به قضاوت عرف مراجعه نمود.
مسأله 375) هرگاه محرم در مجالس متعدّد جدال نمايد، ظاهراً تعدّد صدق مى‏كند، اعمّ از آن كه پيرامون موضوع واحد جدال نمايد يا موضوعات متعدّد.
مسأله 376) اگر محرم در مجلس واحد و پيرامون موضوع واحدى به طور مكرّر جدال نمايد يك مرتبه محسوب مى‏شود، هرچند احتياط مستحبّ است كه حكم تعدّد را بر آن مترتّب نمايد.
مسأله 377) اگر محرم در مقام جدال، نام خداوند را تكرار نمايد، ولى موضوعى كه بر آن سوگند ياد مى‏كند يكى باشد، مثلاً بگويد: "واللّه باللّه تاللّه من فلان كار را انجام داده‏ام" يك مرتبه جدال محسوب مى‏شود و اگر نام خداوند را يك بار بر زبان بياورد ولى بر چند چيز متعدّد سوگند ياد كند، مثلاً در مقام جدال بگويد: "واللّه كار من درست بوده‏است و فلان كس آدم بدى است و من اهل فضل و دانش هستم" بنابر احتياط سه مرتبه جدال محسوب مى‏شود.

 

 

  12 - فسوق‏ 



يكى از محرّمات احرام كه در غير حال احرام نيز حرام مى‏باشد، "فسوق" است. در واقع حرمت فسوق در حال احرام شديدتر از هنگامى است كه انسان محرم نيست.
مسأله 378) مقصود از فسوق تنها دروغ گفتن نيست، بلكه دشنام دادن و فخر فروشى به ديگران نيز فسوق به شمار مى‏آيد.
مسأله 379) اگر محرم، مرتكب فسوق شود، كفّاره ندارد و تنها بايد استغفار كند، ولى مستحبّ است كه چيزى كفّاره بدهد و اگر گاو ذبح كند بهتر است.
 

 

  13 - پوشيدن لباس دوخته‏ 


از ديگر محرّمات احرام پوشيدن لباس‏هاى دوخته مانند پيراهن، زيرجامه، كت، شلوار، قبا و مانند آن بر مردان است.
مسأله 380) پوشيدن چيزهايى كه شبيه به لباس دوخته است مانند پيراهن‏هايى كه با چرخ يا دست مى‏بافند جايز نيست و نيز پوشيدنى‏هاى بلند يا نيم‏تنه‏اى كه از نمد يا پنبه ساخته شده اگر دوخته باشد جايز نيست.
مسأله 381) بنابر احتياط واجب محرم بايد از هرگونه چيز دوخته حتّى مانند كمربند دوخته شده نيز اجتناب كند.
مسأله 382) محرم مى‏تواند هميانى كه پول و ديگر وسايل خود را در آن مى‏گذارد حتّى اگر از نوع دوخته باشد به كمر ببندد؛ ولى بهتر است نوعى از هميان را انتخاب كند كه گره نداشته باشد.
مسأله 383) محرم مى‏تواند در حال ضرورت از فتق‏بندى كه دوخته است، استفاده كند؛ ولى احتياط آن است كه كفّاره بدهد.
مسأله 384) به دوش گرفتن يا در دست گرفتن وسايلى مانند ساك و قمقمه آب كه در محفظه دوخته نگهدارى مى‏شود، مانعى ندارد.
مسأله 385) زنها در حال احرام مى‏توانند هر اندازه بخواهند لباس دوخته بپوشند و كفّاره هم ندارد. در روايات تنها از پوشيدن "قفازين" كه نوعى دستكش بوده و زنهاى عرب پنبه در آن مى‏گذاشته‏اند و براى جلوگيرى از سرما به دست مى‏كرده‏اند، نهى شده است.
مسأله 386) كفّاره پوشيدن لباس دوخته براى مرد يك گوسفند است.
مسأله 387) لزوم پرداخت كفّاره اختصاص به حال اختيار ندارد؛ حتّى اگر مرد به پوشيدن لباس دوخته نياز پيدا كرد بايد كفّاره بدهد. ولى اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسأله لباس دوخته بپوشد كفّاره واجب نيست.
مسأله 388) اگر محرم به علّت سردى هوا يا عذرى به پوشيدن قبا يا پيراهن اضطرار پيدا كرد مى‏تواند بپوشد، ولى بايد قبا را پايين و بالا كند و به دوش بيندازد و دست از آستين آن بيرون نياورد. و احوط آن است كه قبا را پشت و رو نيز بكند و پيراهن را نپوشد، بلكه آن را به دوش بيندازد، ولى اگر اضطرار جز با پوشيدن قبا وپيراهن رفع نمى‏شود، مى‏تواند بپوشد.
مسأله 389) اگر محرم چند نوع لباس دوخته بپوشد، مثلاً يك پيراهن، يك شلوار و يك قبا بايد براى هر كدام يك كفّاره بدهد، حتّى اگر پوشيدن لباسهاى متعدّد از روى اضطرار باشد.
مسأله 390) اگر چند لباس دوخته را داخل هم نمايد و يكباره آنها را بپوشد بنابر اقوى بايد براى هر لباس دوخته يك كفّاره جداگانه بدهد.
مسأله 391) اگر محرم يك نوع لباس دوخته مانند پيراهن بپوشد و كفّاره آن را بدهد و باز پيراهن ديگرى بپوشد بايد مجدّداً كفّاره بدهد. همچنين اگر لباسى را كه پوشيده بيرون بياورد و دوباره بپوشد بايد براى هر بار كفّاره جداگانه بدهد.
مسأله 392) اگر چند لباس از يك نوع بپوشد مثلاً دو شلوار يا دو پيراهن خواه در مجلس واحد باشد يا در مجالس متعدّد بايد براى هر يك كفّاره جداگانه بدهد.

 

 

  14 - گره زدن جامه‏هاى احرام و دكمه گذاشتن براى آن‏ 



مسأله 393) جايز نيست محرم جامه‏هاى احرام را به يكديگر گره بزند يا براى آنها دكمه بگذارد.
مسأله 394) هرگونه گره زدن لباس‏هاى احرام به يكديگر از جمله گره زدن لنگ به گردن جايز نيست.
مسأله 395) بنابر احتياط واجب محرم بايد از وصل كردن لباسهاى احرام به يكديگر با سوزن و وسايلى مانند آن خوددارى كند.
مسأله 396) گره زدن جامه‏هاى احرام و دكمه گذاشتن براى آن گرچه جايز نيست، ولى كفّاره ندارد.

 

 

  15 - پوشانيدن تمام روى پا براى مردان‏ 



مسأله 397) در حال احرام، پوشيدن كفش، چكمه، گيوه، جوراب و چيزهايى از اين نوع كه تمام روى پا را مى‏گيرد براى مردان جايز نيست؛ ولى زنها مى‏توانند در حال احرام از اين‏گونه پوشيدنى‏ها استفاده كنند.
مسأله 398) در حال احرام، پوشيدن دمپايى‏هايى كه داراى بندهاى پهن است ولى تمام روى پا را نمى‏گيرد مانعى ندارد.
مسأله 399) اگر مرد به پوشيدن چيزى كه تمام روى پا را فرامى‏گيرد نياز پيدا كرد، بنابر احتياط واجب بايد آن را به شكل دمپايى در آورد و روى آن را نيز شكاف دهد.
مسأله 400) اگر مرد محرم با علم و عمد چيزى كه تمام روى پا را فرا مى‏گيرد بپوشد بنابر احتياط واجب بايد يك گوسفند كفّاره بدهد.

 

 

  16 - پوشانيدن سر براى مردان‏ 



مسأله 401) بر مرد محرم حرام است كه سر خود را با چيزهايى كه معمولاً سر را با آن مى‏پوشانند، بپوشاند؛ بلكه بنابر احتياط واجب بايد از پوشانيدن سر با چيزهاى غير پوشيدنى مانند گِل، حنا، دارو و پوشال نيز خوددارى كند.
مسأله 402) پوشانيدن قسمتى از سر نيز حكم پوشانيدن تمام سر را دارد و جايز نيست.
مسأله 403) بنابر احتياط واجب مرد محرم بايد از به سر گذاشتن بارى كه تمام روى سر يا قسمتى از آن را مى‏پوشاند، خوددارى كند.
مسأله 404) پوشانيدن سر با ديگر اعضاى بدن مانند دست جايز است؛ ولى جز در موارد ضرورى مانند مسح كردن سر براى وضو احتياط در ترك آن است.
مسأله 405) جايز نيست مرد محرم تمام سر خود يا قسمتى از آن را زير آب يا مايعات ديگرى مانند سركه و گلاب نمايد.
مسأله 406) گوشها از سر محسوب مى‏شود، بنابراين نبايد آنها را پوشانيد.
مسأله 407) گذاشتن سر روى بالش هنگام خوابيدن مانعى ندارد.
مسأله 408) اگر مرد محرم سر خود را زير پارچه‏اى كه روى كمان يا وسيله ديگرى انداخته شده قرار دهد در صورتى كه سر او پوشيده نشود، مانعى ندارد. همچنين محرم مى‏تواند در پشه‏بند برود.
مسأله 409) محرم مى‏تواند زير دوش حمّام برود؛ ولى رفتن زير آبى كه تمام سر را فرا مى‏گيرد، جايز نيست.
مسأله 410) اگر تمام سر يا قسمتى از آن را بشويد نبايد آن را با حوله يا دستمال به گونه‏اى خشك كند كه تمام سر يا قسمتى از آن پوشيده شود.
مسأله 411) مرد مُحرم هنگام خوابيدن نيز نبايد سر خود را بپوشاند، و اگر بدون توجّه سر را پوشانيد بايد فوراً آن را باز كند و مستحبّ بلكه احوط است كه لبّيك بگويد.
مسأله 412) مرد مُحرمى كه سرش خيس است و مى‏خواهد وضو بگيرد و اگر بخواهد صبر كند تا پس از خشك شدن سرش وضو بگيرد، آفتاب طلوع مى‏كند و در نتيجه نمازش قضا مى‏شود، بنابر احتياط بايد با همان سر خيس وضو بگيرد و تيمّم هم بكند.
مسأله 413) كسانى كه موى مصنوعى بر سر دارند، بايد پيش از احرام بستن آن را از سر بردارند.
مسأله 414) بنابر احتياط واجب اگر مرد محرم از روى علم و عمد به نوعى تمام سر يا قسمتى از آن را پوشانيد بايد يك گوسفند كفّاره بدهد؛ ولى اگر به علّت ندانستن مسأله يا فراموشى و بى‏توجّهى روى سر خود را بپوشاند، كفّاره ندارد.
مسأله 415) اگر به پوشانيدن سر مضطرّ شده باشد مانند اين كه به علّت سردرد دستمالى بر سر بسته باشد، گرچه جايز است ولى بنابر احتياط بايد كفّاره بدهد.
مسأله 416) اگر چند مرتبه سر را پوشانيد، بنابر احتياط واجب بايد براى هر بار، كفّاره جداگانه بدهد.
مسأله 417) اگر پس از آن كه سر خود را پوشانيد، كفّاره داد ومجدّداً سر خود را پوشانيد، بنابر احتياط واجب بايد دوباره كفّاره بدهد.
مسأله 418) اگر مرد محرم با علم و عمد سر خود را با چيزى كه دوخته است بپوشاند، بايد دو كفّاره بدهد؛ يكى براى پوشانيدن سر و ديگرى براى پوشيدن چيز دوخته شده. ولى اين حكم مخصوص به موردى است كه عرفاً پوشيدن چيز دوخته صدق كند؛ بنابراين اگر محرم ساك يا چمدانى كه قسمت‏هايى از آن دوخته شده بر سر بگذارد؛ پوشيدن چيز دوخته صدق نمى‏كند و يك كفّاره براى پوشانيدن سر كافى است.

 

 

  17 - پوشانيدن صورت براى زنها 



مسأله 419) در حال احرام بر زن حرام است كه تمام صورت خود يا قسمتى از آن را با چيزهاى پوشيدنى مانند پارچه يا چيزهايى كه پوشانيدن صورت با آنها متعارف نيست مانند پوشال، گِل و بادبزن بپوشاند.
مسأله 420) اگر زن محرم دستهاى خود را روى صورتش بگذارد مانعى ندارد ولى بنابر احتياط واجب بايد از خشك كردن صورت خود با حوله و مانند آن خوددارى كند.
مسأله 421) زن محرم مى‏تواند هنگام خوابيدن صورت خود را روى بالش قرار دهد.
مسأله 422) بر زن محرم واجب است كه هنگام نماز سر خود را بپوشاند و از باب مقدّمه كمى از اطراف صورت را نيز بپوشاند، ولى پس از نماز واجب است فوراً آن را باز كند.
مسأله 423) زن محرم مى‏تواند براى پوشيدن خود از نامحرم، چادر يا جامه‏اى را كه بر سر افكنده تا مقابل بينى يا چانه بلكه اگر نياز باشد تا مقابل گردنش پايين بيندازد و كفّاره ندارد، ولى بنابر احتياط بايد چادر يا جامه‏اى را كه پايين انداخته با دست يا چيز ديگرى از صورت خود دور نگه‏دارد تابه صورتش نچسبد و اگر اين كار را نكند و در نتيجه جامه يا چادر و مانند آن به صورتش بچسبد، بنابر احتياط واجب يك گوسفند كفّاره بدهد.
مسأله 424) پوشيدن مقنعه‏هايى كه زير چانه تا لب را مى‏پوشاند جايز نيست، ولى پوشيدن زير چانه، چون از صورت محسوب نمى‏شود، مانعى ندارد.
مسأله 425) زن محرم هنگام پوشيدن و بيرون آوردن مقنعه بايد سعى كند كه صورتش پوشيده نشود، ولى اگر بدون علم و عمد صورتش پوشيده شود مانعى ندارد.
مسأله 426) اگر زن محرم از روى علم و عمد نقاب بزند يا به گونه‏اى صورت خود را بپوشاند، بنابر احتياط واجب بايد يك گوسفند كفّاره بدهد.

 

 

  18 - سايه بر سر قراردادن براى مردان‏ 



مسأله 427) بر مرد محرم حرام است هنگام حركت از منزلى به منزل ديگر سايه بر سر قرار دهد، ولى براى زنان و كودكان مانعى ندارد.
مسأله 428) نشستن زير سقف در حال طىّ منزل چه در شب و چه در روز اگر براى تحفّظ از آفتاب و باران باشد، براى مرد جايز نيست و در غير اين صورت مانعى ندارد. بنابراين نشستن زير سقف در روزهاى ابرى و بين‏الطّلوعين مانعى ندارد ولى در شب‏هاى بارانى جايز نيست.
مسأله 429) اگر ماشينى كه محرم بر آن سوار شده از زير پلها يا تونل‏هايى كه در مسير است عبور كند يا در محلّ سوخت‏گيرى كه داراى سقف است توقّف كند و محرم زير سقف قرار بگيرد مانعى ندارد. همچنان كه اگر بر شانه يا ديگر اعضاى بدن سايه قرار دهد، مانعى ندارد.
مسأله 430) در حرمت سايه بر سر قراردادن به هنگام پيمودن راه فرق نمى‏كند كه در محمل و كجاوه روپوش‏دار بنشيند يا در اتومبيل سرپوشيده يا هواپيما يا زير سقف كشتى باشد.
مسأله 431) در حرمت سايه بر سر قراردادن، فرقى ميان سايه حاصل از تابش عمودى خورشيد با سايه حاصل از تابش خورشيد به طور مايل نيست ولى هنگام پيمودن راه، مى‏توان زير سايه محمل، ماشين و مانند آن راه رفت.
مسأله 432) حُرمت سايه بر سر قراردادن مخصوص به هنگام پيمودن راه است؛ بنابراين زمانى كه محرم در بين راه در جايى اقامت كرد، مى‏تواند زير سقف بماند، ولى بنابر احتياط بايد در حال حركت از جايى به جاى ديگر حتّى در منى‏ و مكّه از بر سر گرفتن چتر و مانند آن خوددارى كند.
مسأله 433) هنگامى كه حاجى براى انجام اعمال حجّ به منى مى‏رود چون منى منزل محسوب مى‏شود مى‏تواند در چادر يا زير سقف باشد؛ ولى بنابر احتياط واجب هنگام رفتن براى رمى جمرات يا كشتارگاه نبايد به منظور تحفّظ از آفتاب و گرما و باران از چتر و سايبان استفاده كند.
مسأله 434) كسى كه بخواهد با نذر از محلّ حركت خود محرم شود اگر بداند كه ناچار است زير سقف بنشيند صحّت نذر و احرامش محلّ اشكال است.
مسأله 435) پس از آن كه حاجى يا معتمر در ميقات احرام بست، اگر بخواهد مسير ميان ميقات و مكّه را در روز با ماشين طىّ كند، بايد از اتومبيل بى‏سقف استفاده كند.
مسأله 436) در حرمت سايه بالاى سر قراردادن فرقى ميان سواره و پياده نيست.
مسأله 437) كسانى كه در حال احرام بر كشتى سوار شده‏اند، جايز نيست زير سقف كشتى بمانند، ولى نشستن در سايه ديواره‏هاى كنارى كشتى مانعى ندارد.
مسأله 438) هنگامى كه محرم به مكّه رسيد، چون مكّه منزل محسوب مى‏شود مى‏تواند زير سقف برود، ولى بنابر احتياط در حال حركت از جايى به جاى ديگر نبايد بر ماشين سقف‏دار سوار شود يا از چتر و مانند آن استفاده كند.
مسأله 439) كسانى كه در مسجدالحرام براى حجّ محرم مى‏شوند، تا زمانى كه در مكّه هستند احتياطاً نبايد در ماشين سقف‏دار بنشينند؛ چه بخواهند از مسجدالحرام به عرفات بروند يا به محلّ سكونت خود در مكّه؛ ولى استراحت زير سقف يا عبور از زير تونلهاى شهر مكّه مانعى ندارد.
مسأله 440) كسانى كه از تنعيم محرم مى‏شوند در حال حركت از تنعيم به مسجدالحرام احتياطاً نبايد بر ماشين سقف‏دار سوار شوند همچنان كه بنابر احتياط بايد از استفاده از چتر و مانند آن خوددارى كنند.
مسأله 441) در حال احرام، بالا و پايين آمدن از ماشينى كه ايستاده گرچه مستلزم گذشتن از زير سقف قسمت جلو ماشين است مانعى ندارد.
مسأله 442) عبور محرم از زير سايبانى كه از حدود كشتارگاه تا محلّ رمى جمرات كشيده شده، مانعى ندارد.
مسأله 443) بنابر اقوى كفّاره سايه بالاى سر قراردادن در حال طىّ منزل يك گوسفند است و در اين حكم فرقى ميان آن كه از روى عذر سايه بر سر قرار داده باشد يا بدون عذر، نيست.
مسأله 444) سايه بر سر قراردادن در وقت طىّ منزل در گرماى شديد يا بارندگى جايز است، ولى كفّاره ساقط نمى‏شود.
مسأله 445) اقوى آن است كه هرچند محرم در احرام عمره بيش از يك مرتبه سايه بر سر قرار داده باشد، يك كفّاره كافى است. همچنين در احرام حجّ گرچه بيش از يك مرتبه سايه بر سر قرار داده باشد، يك گوسفند كافى است، ولى اگر در احرام حجّ يا احرام عمره پس از سايه بر سر قراردادن، كفّاره بدهد احتياط مستحبّ آن است كه چنانچه مجدّداً سايه بر سر قرارداد، كفّاره بدهد.
مسأله 446) راننده محرمى كه با ماشين سقف‏دار رانندگى مى‏كند هرگاه در هر احرام يك گوسفند كفّاره بدهد كافى است و با تكرار پياده و سوار شدن، كفّاره متعدّد نمى‏شود.
 

 

  19 - سلاح در برداشتن و حمل سلاح‏ 



مسأله 447) بنابر احتياط واجب محرم بايد از به دوش گرفتن و حمل كردن سلاحهاى جنگى مانند شمشير، نيزه و تفنگ جز در حال ضرورت خوددارى كند.
مسأله 448) حمل سلاحهاى جنگى به صورت مخفى مانند اين كه سلاح را در پارچه‏اى بپوشد و زير لباس خود قرار دهد، مانعى ندارد، ولى احتياط در ترك آن است.
مسأله 449) سلاح در برداشتن و حمل سلاح اگر چه حرام است، كفّاره ندارد، ولى احتياط مستحبّ آن است كه اگر بدون ضرورت اين كار را انجام داد يك گوسفند كفّاره بدهد.

 

 

  20 - خون بيرون آوردن از بدن‏ 



مسأله 450) حرام است كه محرم از بدن خود خون بيرون آورد، ولى خون بيرون آوردن از بدن ديگرى از طريق حجامت يا كشيدن دندان و مانند آن مانعى ندارد.
مسأله 451) خون بيرون آوردن از بدن در حال احرام به هرگونه‏اى كه باشد، حرام است؛ بنابراين خراشيدن بدن به طورى كه خون از آن بيرون آيد و نيز مسواك كردن به گونه‏اى كه از لثه‏ها خون بيرون بيايد، جايز نيست.
مسأله 452) اگر محرم نياز پيدا كرد كه از طريق خون دادن يا حجامت كردن ومانند آن خون از بدن بيرون بياورد، جايز است. همچنان كه بيرون آوردن خون دمل در صورتى كه نياز باشد جايز است.
مسأله 453) ماليدن و خارانيدن زخمى كه انسان مى‏داند در اثر مالش و خارانيدن خون از آن بيرون مى‏آيد جايز نيست، ولى اگر ترك مالش و خارانيدن موجب اذيّت و آزار باشد مانعى ندارد.
مسأله 454) در حال احرام، تزريق آمپول، واكسن، سرم و مانند اينها مانعى ندارد، ولى اگر موجب بيرون آمدن خون از بدن مى‏شود جز در مورد نياز و ضرورت بايد از تزريق كردن اجتناب نمود.
مسأله 455) خون بيرون آوردن از بدن در حال احرام حتّى اگر بدون ضرورت باشد، كفّاره ندارد.

 

 

  21 - دندان كشيدن‏ 



مسأله 456) بنابر احتياط واجب، مرد و زن محرم بايد از كشيدن دندان خود حتّى اگر كشيدن دندان همراه با خونريزى نباشد خوددارى كنند.
مسأله 457) در حال احرام كشيدن دندان ديگرى حتّى اگر خون از آن بيرون بيايد، حرام نيست.
مسأله 458) اگر محرم از روى علم و عمد دندان خود را بكشد بنابر احتياط واجب بايد يك گوسفند كفّاره بدهد. و در اين حكم فرقى ميان كشيدن يك دندان با كشيدن چند دندان نيست، مگر آن كه پس از كشيدن دندان كفّاره بدهد كه در اين صورت هرگاه مجدّداً دندان كشيد احتياطاً بايد كفّاره بدهد.
مسأله 459) اگر ضرورت ايجاب كرد كه محرم دندانش را بكشد مانند اين كه درد شديد داشت، جايز است، ولى بنابر احتياط بايد كفّاره بدهد.

 

 

  22 - ناخن گرفتن‏ 



مسأله 460) بر محرم حرام است كه ناخن دست يا پاى خود را حتّى در صورتى كه ناخن بلند باشد بگيرد و بنابر احتياط واجب كندن ناخن از ريشه، حكم كوتاه كردن آن را دارد.
مسأله 461) در حال احرام گرفتن ناخن ديگرى جايز است. بنابراين محرم مى‏تواند ناخن محرم ديگر را به قصد تقصير، كوتاه كند.
مسأله 462) گرفتن بخش كوچكى از ناخن هم جايز نيست، مگر آن كه باقى ماندن ناخن موجب آزار و اذيّت باشد، مانند اين كه بخشى از ناخن افتاده و بخشى باقيمانده باشد و باقى ماندن تكّه‏اى از ناخن باعث اذيّت و آزار باشد.
مسأله 463) در حرمت ناخن گرفتن، ميان آلات مختلف ناخن‏گيرى مانند چاقو، ناخن‏گير و قيچى فرقى نيست؛ بلكه بنابر احتياط واجب بايد از ناخن گرفتن با سوهان و دندان هم خوددارى شود.
مسأله 464) اگر كسى دست يا انگشت اضافى داشته باشد، در صورتى كه اضافى بودن دست يا انگشت روشن باشد بعيد نيست كه گرفتن ناخن دست يا انگشت زيادى جايز باشد، ولى احتياط مستحبّ است كه ناخن آن را نگيرد.
مسأله 465) اگر يك ناخن از دست يا پا را بگيرد بايد يك مدّ طعام(15) به فقير كفّاره بدهد. و براى هر ناخن دست يا پا نيز تا وقتى كه به عدد ده نرسيده بايد يك مُدّ طعام بدهد.
مسأله 466) اگر همه ناخن‏هاى دست و پا را در يك مجلس بگيرد، كفّاره آن يك گوسفند است.
مسأله 467) اگر همه ناخن‏هاى دست را در يك يا چند مجلس بگيرد و ناخن‏هاى پا را هم در يك يا چند مجلس ديگر بگيرد بايد دو گوسفند كفّاره بدهد.
مسأله 468) اگر همه ناخن‏هاى دست و كمتر از ده ناخن پا را بگيرد بايد براى ناخن‏هاى دست يك گوسفند و براى هر يك از ناخن‏هاى پا هم يك مدّ طعام كفّاره بدهد. همچنين اگر ناخن‏هاى پا و كمتر از ده ناخن دست را بگيرد، بايد يك گوسفند براى ناخن‏هاى پا و براى هر يك از ناخن‏هاى دست هم يك مدّ طعام كفّاره بدهد.
مسأله 469) كسى كه بيش از ده ناخن دارد، اگر همه را بگيرد بايد يك گوسفند كفّاره بدهد و احتياط مستحبّ آن است كه براى ناخن‏هاى بيش از ده نيز در برابر هر ناخن يك مدّ طعام كفّاره بدهد.
مسأله 470) كسى كه بيش از ده ناخن دارد اگر همه ناخن‏هاى اصلى را بگيرد احتياط واجب آن است كه يك گوسفند كفّاره بدهد. ولى اگر بعضى از ناخن‏هاى اصلى و بعضى از ناخن‏هاى زيادى را بگيرد بايد براى هر يك از ناخن‏هاى اصلى يك مدّ طعام كفّاره بدهد و احتياط مستحبّ است كه براى هر يك از ناخن‏هاى زيادى هم يك مدّ طعام بدهد.
مسأله 471) اگر پس از آن كه همه ناخن‏هاى دست را گرفت، كفّاره آن را داد و سپس در همان مجلس همه ناخن‏هاى پا را هم گرفت بنابر احتياط واجب بايد يك گوسفند ديگر كفّاره بدهد.
مسأله 472) كسى كه كمتر از ده ناخن دارد اگر همه آنها را گرفت بايد براى هر ناخن يك مدّ طعام كفّاره بدهد واحتياط مستحبّ آن است كه يك گوسفند ذبح كند.
مسأله 473) در مواردى كه محرم به گرفتن ناخن نياز پيدا مى‏كند گرچه پرداخت يك مشت طعام به جاى يك مُدّ، خالى از وجه نيست، ولى احتياط آن است كه به همان تفصيلى كه گذشت كفّاره بدهد.

 

 

  23 - كندن مو از بدن‏ 



مسأله 474) در حال احرام، ازاله مو از بدن خود يا شخص ديگر - اعمّ از اين كه آن شخص محرم باشد يا مُحلّ - حرام است.
مسأله 475) در حرام بودن ازاله مو فرقى ميان موى كم و زياد نيست؛ حتّى ازاله يك نخ مو هم اگر از روى علم و عمد و بدون ضرورت باشد حرام است.
مسأله 476) در حرمت ازاله مو فرقى ميان انواع ازاله مانند تراشيدن با تيغ يا نوره‏ماليدن يا كندن يا قيچى كردن نيست و همگى حرام است.
مسأله 477) بر شخص محرم حرام است كه از روى اختيار حاضر شود تا ديگرى موى او را ازاله نمايد. بنابراين اگر محرم حاضر شود كه كسى سر او را بتراشد بايد يك گوسفند كفّاره بدهد. ولى اگر بدون اختيار باشد مانند اين كه او را به اين كار مجبور كرده باشند، محرم مرتكب عمل حرام نشده و كفّاره هم به عهده او نيست.
مسأله 478) اگر ضرورت ايجاب نمايد كه محرم موى بدن خود را ازاله كند، مانند اين كه سردرد داشته باشد و رفع آن جز با تراشيدن موهاى سر ممكن نباشد، يا به علّت درد چشم نياز داشته باشد كه مژگان‏هاى خود را كوتاه كند، جايز است.
مسأله 479) اگر محرم بدون اين كه ضرورت ايجاب كند سر خود را بتراشد بنابر اقوى بايد يك گوسفند كفّاره بدهد، ولى اگر از روى ضرورت باشد بايد دوازده مُدّ طعام به شش نفر مسكين (هركدام دو مد) بدهد يا سه روز روزه بگيرد يا يك گوسفند قربانى كند.
مسأله 480) بنابر احتياط واجب برطرف كردن موى سر از راهى غير از تراشيدن حكم تراشيدن را دارد.
مسأله 481) اگر محرم موهاى زير هر دو بغل خود را ازاله نمايد بايد يك گوسفند كفّاره بدهد و اظهر آن است كه ازاله مو از زير يك بغل هم همين حكم را دارد.
مسأله 482) اگر مُحرم از روى اختيار و عمد، به سر يا صورت خود دست بكشد و يك مو يا بيشتر بيفتد احتياط آن است كه يك مشت طعام صدقه بدهد؛ و در اين حكم فرقى ميان اين كه قصد كندن مو داشته باشد يا نداشته باشد نيست.

 

 

  24 - كشتن يا بيرون انداختن جانوران ساكن در بدن‏ 



مسأله 483) اگر در بدن محرم جانورانى مانند شپش، كك و كنه وجود داشته باشد، در صورتى كه براى محرم ضررى نداشته باشد جايز نيست آنها را بكشد و بنابر احتياط واجب بايد از انداختن آنها از بدن نيز خوددارى كند.
مسأله 484) اگر اين جانوران در جاى محفوظى از بدن محرم باشند جايز نيست آنها را به جايى كه حتماً مى‏افتند منتقل نمايد، بلكه بنابر احتياط واجب بايد از منتقل كردن آنها به جايى كه در معرض افتادن باشند نيز خوددراى شود.
مسأله 485) اگر جايى از بدن كه اين جانوران در آن هستند امن‏تر باشد، احتياط مستحبّ آن است كه به جايى كه داراى امنيّت كمتر است منتقل نشوند.
مسأله 486) اگر جانوران ساكن در بدن را كشت يا به جاى ديگرى كه نبايد منتقل كند، منتقل نمود، بنابر احتياط واجب بايد يك مشت غذا صدقه بدهد.

 

 

  25 - كندن و بريدن درختان و گياهان حرم‏ 



مسأله 487) كندن و بريدن درخت و گياهى كه در حرم روييده، بر مُحرم و غير محرم حرام است، ولى درختهاى ميوه، درخت خرما و گياه اذخر كه گياهى معروف و خوشبوست از اين حكم استثنا شده است.
مسأله 488) اگر كسى در حرم منزلى داشته باشد و پس از آن كه منزل به ملكيّت او درآمده خودش گياه يا درختى در آن كاشته باشد، كندن و بريدن آن جايز است.
مسأله 489) اگر كسى منزلى در حرم خريدارى نمايد كه داراى مكروهات احرام
درخت و گياه است قطع كردن يا بيرون آوردن آنها جايز نيست.
مسأله 490) اگر پس از آن كه جايى خانه او شد، درختى در آن روييد، در صورتى كه خودش آن را نكاشته باشد جايز است آن را قطع كند يا بيرون آورد، هرچند احتياط مستحبّ آن است كه از كندن يا بيرون آوردن آن خوددراى كند.
مسأله 491) اگر جايى از حرم خانه كسى بشود و سپس گياهى در آن برويد در صورتى كه خودش آن را نكاشته باشد احتياط واجب آن است كه از بريدن يا كندن آن خوددارى كند.
مسأله 492) اگر كسى درختى را كه بيرون آوردن آن از زمين جايز نيست، بيرون بياورد، احتياط آن است كه اگر بزرگ باشد يك گاو و اگر كوچك باشد يك گوسفند كفّاره بدهد.
مسأله 493) اگر كسى بخشى از درختى كه قطع كردن آن جايز نيست را قطع كند، بنابر اقوى بايد قيمت آن را كفّاره بدهد.
مسأله 494) بُريدن و كندن گياهان حرم حرام است، ولى كفّاره ندارد و تنها بايد استغفار نمايد.
مسأله 495) هرگاه در اثر راه رفتن انسان در حرم گياهى قطع يا كنده شود در صورتى كه راه رفتن به طور عادى و متعارف باشد، مانعى ندارد.
مسأله 496) انسان مى‏تواند شتر و ديگر چارپايان خود را آزاد بگذارد تا از گياهان حرم استفاده كنند، ولى خودش نبايد براى آنها گياه حرم را ببُرد.


عنوان: سنجش گرايش دانش اموزان دبيرستاني به درس عربي و عوامل مؤثر بر ان.

چكيده

بيان مسأله:   

 امار نشان ميدهد كه درصد قبولي دانش اموزان شهرهاي مختلف استان خراسان در درس عربي  بسيار پايين است،كه خود نشان دهنده كاهش گرايش به اين درس مي باشد.كاهش گرايش علاوه بر ايجاد افت تحصيلي دانش اموزان و اتلاف سرمايه هاي انسا ني و مادي،سبب عدم شناخت و بهره مندي انان از تعاليم روح بخش اسلامي مي گردد و از انجا كه شناخت يكي از ابعاد موضع اشخاص  است؛عدم صحت و كمال ان موجب كاهش گرايش نسبت به متعلق موضع مي گردد  وكاهش  گرايش به اسلام خود زمينه ساز از خود بيگانگي فرهنگي دانش اموزان و بي هويتي انان شده و  شخص فاقد هويت چون ظرفي تهي مي ماند كه بيش از پيش در معرض تهاجم فرهنگي بيگانگان قرار ميگيرد.با توجه به اين امر تحقيق حاضر در صدد است به مطالعه مواضع دانش اموزان نسبت به  درس عربي پرداخته  و به شناخت عوامل مؤثر بر شدت و ضعف مواضع است يابد. 

اهداف تحقيق:    

اهداف تحقيق عبارتند از :      

1-مطالعه جهت موضع(مثبت يا منفي)دانش اموزان نسبت به درس عربي.      

2-سنجش شدت موضع دانش اموزان در سه بعد شناختي،عاطفي،و امادگي براي عمل.    

3-تبيين علل نوع و شدت موضع دانش اموزان نسبت به درس عربي.     

سؤالات  تحقيق: 

 1-جهت موضع دانش اموزان نسبت به درس عربي چگونه است؟      

 2-شدت موضع دانش اموزان نسبت به درس عربي چقدر است؟          

 3-عوامل مؤثر بر جهت و شدت موضع دانش اموزان نسبت به درس عربي چيست؟    

پيشينه تحقيق:

در اين پژوهش در قسمت پيشينه به 9 تحقيق اشاره شده است كه بر اساس اظهار نگارنده كه از لحاظ اشنايي يا مباني نظري راجع به نگرش و شيوه سنجش ان مورد مطالعه قرار گرفته است.اين پژوهشها كه در اين تحقيق حاضر فقط به ذكر عناوين ان اكتفا شده است به قرار زير است:

1-بررسي نگرش دانش اموزان نظام جديد اموزش متوسطه نسبت به شاخه كارودانش در دبيرستانهاي شهرستان اراك در سال تحصيلي 75-74،محمد حسن غريب

2-بررسي عوامل مؤثر در گرايش و عدم گرايش دانش اموزان دختر متوسطه اموزشگاههاي استان مازندران نسبت به فعاليتهاي ورزشي-سيد جعفر موسوي

3-بررسي عوامل مؤثر در ميزان گرايشهاي اسلامي و عمل به فرائض ديني در بين دانش اموزان  استان هرمزگان  -فضائلي-صنعت زاده      

4-بررسي ميزان اطلاعات و نگرش دانش اموزان دختر راهنمايي  و دبيرستان استان  سمنان نسبت به احكام شرعي-عباس ملك جعفريان   

5-بررسي نگرش دانش اموزان سال اول نظام جديد و والدين انهانسبت  به شاخه فني و حرفه اي استان يزد-علي سالاري

6-بررسي علل گرايش دانش اموزان متوسطه  شهرستان سنندج به رشته هاي مختلف-سيد محمد هيبت اللهي 

7-بررسي علل گرايش دانش اموزان  دبيرستاني به كتب غير درسي و تحقيق-زهرا كاردانيان   

8-ميزان افت درس عربي و اموزش دفاعي  مدارس راهنمايي ناحيه يك مشهد و بررسي علل ان ... وصال روشن روان،مسلم محمد زاده        

9-بررسي علل و عوامل مؤثر بر گرايش يا عدم گرايش دانش اموزان به اقامه نماز-مطالعات اجتماعي زنان  

روش تحقيق:         

روش تحقيق در اين بررسي توصيفي  و تبييني است.      

جامعه اماري،حجم نمونه و شيوه نمونه گيري:  

جامعه اماري در اين پژوهش دانش اموزان سالهاي اول،دوم،و سوم مقطع متوسطه شهر مشهد مي باشند.حجم نمونه 400 نفر است كه با استفاده از نمونه گيري خوشه اي كه با استفاده از نمونه گيري جند مرحله اي انتخاب شدند. 

نتايج تحقيق:     

1- 3/59% از دانش اموزان نگرش مثبت يا بسيار مثبتي به درس عربي دارند و 5/25%نيز داراي نگرشي بينابين هستند. و تنها 2/15% از دانش اموزان داراي نگرش منفي يا بسيار منفي نسبت به اين درس مي باشند. 

2- بعد شناختي نگرش دانش اموزان به درس عربي مثبت و شدت ان درحد متوسط است. (08/3Mean= ) بطوري كه 1/34 درصد از دانش آموزان عاطفه اي نسبت به اين درس ابراز كرده اند تا حدي مثبت بوده است.

3- بعد امادگي براي عمل نيز تا حدي مثبت و شدت ان در حد متوسط است.( 3 Mean=)

4-ميان نگرش دانش اموزان مدارس دولتي و غير انتفاعي نسبت به درس عربي تفاوت وجود دارد.به عبارت ديگر دانش اموزان مدارس دولتي در مقايسه با دانش اموزان مدارس غير انتفاعي نگرش مثبت تري دارند.

5-دانش اموزان سال اول داراي نگرش مثبت تري به درس عربي در مقايسه با دانش اموزان سالهاي بالاتر مي باشند.

6- دانش اموزان رشته انساني داراي بالاترين نگرش(18/3 Mean=) و دانش آموزان رشته رياضي داراي پايين ترين نگرش (89/2(Mean= نسبت به درس عربي مي باشند.

7-دانش اموزان نواحي 2و5  داراي نگرش مثبت تري نسبت به درس عربي در مقايسه با دانش اموزان ساير نواحي مي باشند و دانش اموزان ناحيه 3 داراي پايين ترين نگرش هستند.

8-دانش اموزان مناطق پايين شهر داراي نگرش مثبت تري نسبت به دانش اموزان مناطق بالا هستند.

9-ميان نگرش دانش اموز نسبت به درس عربي و تفسير وي از نگرش همكلاسان خود نسبت به اين درس رابطه وجود دارد. به گونه اي كه 77% از كساني كه نگرش دوستشان  مثبت است خود نيز داراي نگرش مثبت مي باشند.

10-ميان نگرش دانش اموز نسبت به درس عربي و تفسير وي از نگرش والدينش رابطه وجود دارد.

11-ميان اطلاع دانش اموزان از وجود بازار كار براي فارغ التحصيلان رشته عربي و نگرش انها نسبت به اين درس رابطه معناداري وجود دارد.

12-هر چه ميزان اطلاع دانش اموزان از تأثير نامطلوب عدم يادگيري درس عربي بيشتر بوده است نگرش انها نسبت به اين درس مثبت تر شده است.

13-هر چه ميزان اطلاع دانش اموزان از راههاي يادگيري دقيق و سريع زبان عربي زياد بوده است نگرش انها نسبت به درس عربي مثبت تر شده است.

14-ميان ميزان اطلاع دانش اموزان و موافقت انها با دلايل بي فايده  بودن درس عربي و نگرش دانش اموزان نسبت به اين درس رابطه معكوس وجود دارد.به عبارت ديگر هر چه ميزان اطلاع و موافقت دانش اموزان با دلايل بي فايده بودن اين درس بيشتر بوده نگرش انها منفي تر بوده است.

15-بين ميزان جذابيت درس عربي براي دانش اموزان و نگرش انها نسبت به اين درس رابطه وجود دارد.

16-ميان جالب بودن محتواي كتب عربي و موضع دانش اموزان نسبت به درس عربي رابطه معناداري وجود دارد.

17-ميان ميزان علاقه مندي دانش اموزان به دولتمردان و بزرگان سياسي و گرايش انها نسبت به درس عربي رابطه وجود دارد.

18-بين ميزان پايبندي دانش اموزان به باورها و ارزشهاي ديني و گرايش انها نسبت به درس عربي رابطه معناداري وجود دارد.

مهمترين عوامل مؤثر بر نگرش دانش اموزان به درس عربي به ترتيب اولويت:

1-تغيير دانش اموز از نگرش دوست       

2-جالب بودن محتواي كتابهاي درسي عربي     

3-تغيير دانش اموز از نگرش والدين به درس عربي  

 4-ميزان اطلاع دانش اموز از تركيبي از دلايل ابطال غير مفيد بودن درس عربي  

 5-ميزان جذابيت درس عربي     

 6- ميزان اطلاع دانش اموز از دلايل بي فايده بودن درس عربي

پيشنهادات:

پيشنهادات مطرح شده در پژوهش حاضر بر اساس نتايج حاصله عبارتند از:

1-دبيران درس عربي ترتيبي اتخاذ نمايند كه دانش اموزان در كلاس فعال باشند و نيز امادگي قبل از كلاس دانش اموزان نسبت به درس جديد را در ابتداي هر جلسه ارزيابي كنند و پاداشي به ان اختصاص دهند.

2-در ابتداي كتابهاي درسي چند صفحه اي درباره دلايل بي فايده بودن يا لازم نبودن درس عربي براي دانش اموزان بحث شود و سپس با دلايل كاملا" مستدل ،دلايل ياد شده رد شود و سپس دلايل مفيد بودن و لازم بودن درس عربي براي دانش اموزان مطرح شود.

3-بعد از مقدمه اول ،در ضمن چند صفحه بحثي دقيق و كاملا" كارشناسانه  و با توجه به شرايط دانش اموز درباره راههاي يادگيري دقيق و سريع عربي ارائه شود و نمونه ها و فعاليتهاي قابل انجام دادن توسط دانش اموزان در خانه و كلاس و حياط مدرسه و مانند انها طراحي و ارائه گردد.

 

نانو تکنولوژی و کاربردهای آن

نانو تکنولوژی مطالعه ذرات در مقیاس اتمی برای کنترل آنهاست. هدف اصلی اکثر تحقیقات نانو تکنولوژی شکل‌ دهی ترکیبات جدید یا ایجاد تغییراتی در مواد موجود است. نانو تکنولوژی در الکترونیک ، زیست ‌شناسی ، ژنتیک ، هوانوردی و حتی در مطالعات انرژی بکار برده می‌شود.

در نیم قرن گذشته شاهد حضور حدود پنج فناوری عمده بودیم، که باعث پیشرفتهای عظیم اقتصادی در کشورهای سرمایه گذار و ایجاد فاصله شدید بین کشورهای جهان شد. متأسفانه در کشور ما بدلیل فقدان جرات علمی و عدم تصمیم گیری بموقع ، به این فرصتها پس از گذشت سالیان طلائی آن بها داده می‌شد که البته سودی هم برای ما به ارمغان نمی آورد، همچون فنآوری الکترونیک و کامپیوتر در دو سه دهه گذشته که امروزه علیرغم توانائی دانشگاهی و داشتن تجهیزات آن ، هیچگونه حضور تجاری در بازارهای چند صد میلیاردی آن نداریم. فناوری نانو جدیدترین این فرصتهاست، که کشور ما باید برای حضور یا عدم حضور در آن خیلی سریع تصمیم خود را اتخاذ کند.

علم و فناوری نانو (نانو علم و نانو تکنولوژی) توانائی بدست گرفتن کنترل ماده در ابعاد نانومتری (ملکولی) و بهره برداری از خواص و پدیده‌های این بعد در مواد ، ابزارها و سیستمهای نوین است. این تعریف ساده خود در برگیرنده معانی زیادی است. به عنوان مثال فناوری نانو با طبیعت فرا رشته‌ای خود ، در آینده در برگیرنده همه فناوریهای امروزین خواهد بود و به جای رقابت با فن آوریهای موجود ، مسیر رشد آنها را در دست گرفته و آنها را بصورت «یک حرف از علم» یکپارچه خواهد کرد.

میلیونها سال است که در طبیعت ساختارهای بسیار پیچیده با ظرافت نانومتری (ملکولی) _مثل یک درخت یا یکمیکروب_ ساخته می‌شود.

علم بشری اینک در آستانه چنگ اندازی به این عرصه است، تا ساختارهائی بی‌نظیر بسازد که در طبیعت نیز یافت نمی‌شوند. فناوری نانو کاربردهای را به منصه ظهور می‌رساند که بشر از انجام آن به کلی عاجز بوده است و پیامدهائی را در جامعه بر جا می‌گذارد که بشر تصور آنها را هم نکرده است.

به عنوان مثال:      

ساخت مواد بسیار سبک و محکم برای مصارف مرسوم یا نو

• ورشکستگی صنایع قدیمی همچون فولاد با ورود تجاری مواد نو
• کاهش یافتن شدید تقاضا برای سوختهای فسیلی
• همه گیر شدن ابر کامپیوترهای بسیار قوی ، کوچک و کم مصرف
• سلاحهای سبکتر ، کوچکتر ، هوشمندتر ، دور بردتر ، ارزانتر و نامرئی‌تر برای رادار
• شناسائی فوری کلیه خصوصیات ژنتیکی و اخلاقی و استعدادهای ابتلا به بیماری
• ارسال دقیق دارو به آدرسهای مورد نظر در بدن و افزایش طول عمر
• از بین بردن کامل عوامل خطرناک جنگ شیمیائی و میکروبی
• از بین بردن کامل ناچیزترین آلاینده‌های شهری و صنعتی
• سطوح و لباسهای همیشه تمیز و هوشمند
• تولید انبوه مواد و ابزارهائی که تا قبل از این عملی و اقتصادی نبوده‌اند.
• و بسیاری از موارد غیر قابل پیش بینی دیگر!

دکترDrexler در همایش جهانی نظام علمی در زمینه نانوتکنولوژی اظهار کرده است: "در جهان اطلاعات ، تکنولوژیهای دیجیتالی کپی‌ برداری را سریع ، ارزان ، کامل و عاری از هزینه‌بری یا پیچیدگی محتوایی نموده‌اند. حال اگر همین وضعیت در جهان ماده اتفاق بیافتد چه می‌شود. هزینه تولید یک تن ‌تری بیت تراشه‌های RAM تقریبا "معادل با هزینه بری ناشی از تولید همان مقدار فولاد می‌شود".

دکترSmalley رئیس هیئت تحقیقاتی دانشگاه رایس و کاشف Buckyballs می‌گوید: "نانوتکنولوژی روند زیانبار ناشی از انقلاب صنعتی را معکوس خواهد کرد". در مقدمه مقاله نانوتکنولوژی که توسط آقایان Peterson و Pergamit در سال 1993 نگاشته شده چنین آمده است: "تصور کنید قادرید با نوشیدن دارو که در آب میوه مورد علاقه‌تان حل شده است سرطان را معالجه کنید. یک ابر کامپیوتر را که به اندازه یک سلول انسان است در نظر بگیرید. یک سفینه فضایی 4 نفره که به دور مدار زمین می‌گردد با هزینه‌ای در حدود یک خودروی خانوادگی تجسم کنید".

موارد فوق، فقط تعداد محدودی از محصولات انتظار رفته از نانوتکنولوژی هستند. انسان در معرض یک انقلاب اجتماعی تسریع شده و قدرتمند است که ناشی از علم نانوتکنولوژی است. در آینده نزدیک گروهی از دانشمندان قادر به ساخت اولین آدم آهنی با مقیاس نانومتری می‌گردند که قادر به همانند سازی است. طی چند سال با تولید پنج میلیارد تریلیون نانو روبات ، تقریبا" تمامی فرآیندهای صنعتی و نیروی کار کنونی از رده خارج خواهند شد.

کالاهای مصرفی به وفور یافت‌شده ، ارزان ، شیک و با دوام خواهند شد. دارو یک جهش سریع و کوانتومی را به جلو تجربه خواهد نمود. سفرهای فضایی و همانندسازی امن و مقرون به صرفه خواهند شد. به این دلایل و دلائلی دیگر ، سبکهای زندگی روزمره در جهان بطور زیربنایی متحول خواهد شد و الگوی رفتاری انسانها تحت‌الشعاع این روند قرار خواهد گرفت.

سه فناوری تسخیر کننده

از طرفی شاید بتوان گفت تسخیر کنندگان علم و فناوری آینده در سه گروه فناوری اطلاعات ، نانو فناوری و زیست فناوری خلاصه می‌شوند. قرارگیری مقادیر و حجم زیادی از اطلاعات در فضائی کوچک از ابعاد همگرایی نانو فناوری و فناوری اطلاعات می‌باشد، از طرفی در زیست فناوری و یا به عبارتی برای زیست شناسان قرار گیری حجم زیادی از اطلاعات در یک فضای بسیار کوچک موضوعی بسیار آشنا می‌باشد.
در کوچکترین سلول انسانی همه اطلاعات مربوط به یک موجود زنده از قبیل رنگ مو ، رشد استخوان و عصبها وجود دارد. حتی در قسمت بسیار کوچکی از سلول به نام DNA که شامل حدودا پنجاه اتم می‌باشد، همه این اطلاعات ذخیره می‌گردد (نه تنها سطح یا به عبارتی تعداد اتمها بلکه نحوه قرار گرفتن این زنجیره‌ها در ذخیره سازی اطلاعات زیستی اهمیت دارد). شاید یکی از علل همگرائی این فناوری و فناوری اطلاعات وجود همین مسائل مشترک این سه فناوری است.

ابزارهای جدید برای کارهای ظریف

اگر شما از دانشمندان علوم سطح بپرسید که چه پیشرفتهای عمده دستگاهی باعث شده‌اند تا نانوتکنولوژی در خطوط مقدم تحقیقات علوم فیزیکی قرار گیرد، تقریبا" همه آنها به داستان میکروسکوپ پروب اسکن‌کننده SPM (Scanning probe microscope) SPM: در SPM یک پروب نانوسکوپی در ارتفاع ثابتی بر بالای بستری از اتمها حفظ می‌شود. این فاصله می‌تواند آنقدر کم باشد که الکترونهای اتمهای تیرک و سطح باهم تعامل داشته باشند. این تعاملات می‌تواند آنقدر قوی باشد، که اتمها از جا کنده شده و به جای دیگری بروند) اشاره می‌کنند. علیرغم تازه واردگی به عرصه تحلیل دستگاهی ، استفاده از میکروسکوپی تونل ‌زنی اسکن‌کننده STM ، (Scanning tunneling microscope) STM : وسیله‌ای برای تهیه تصویر از اتمهای روی سطوح مواد ، که نقش مهمی در درک توپوگرافی و خواص الکتریکی مواد و رفتار قطعات میکرو الکترونیکی دارند.

STM  بر خلاف یک میکروسکوپ نوری ، برای تهیه تصویر نیروهای الکتریکی را با یک پروب نازک‌ شده به حد تیزی یک اتم آشکار می‌کند. پروب سطح را جاروب کرده ، بی‌نظمیهای الکتریکی حاصل از پوسته‌های الکترونی یا ابر الکترونی پیرامون اتمها را به کمک یک کامپیوتر به تصویر مبدل می‌کند. به دلیل یک اثر مکانیک کوانتومی موسوم به «تونل‌زنی» ، الکترونها می‌توانند بسادگی از تیرک به سطح و بالعکس بجهند. درجه وضوح تصاویر در حدود nm1 یا کمتر است. از STM می‌توان برای جابجایی تک به تک اتمها و تهیه نقشه‌های پر وضوح از سطوح مادی استفاده کرد) ، میکروسکوپی نیروی اتمی (AFM) و دیگر تکنیکهای مشتق‌ شده از این دو مورد اصلی در بسیاری از آزمایشگاهها ، به دلیل حجم زیاد اطلاعاتی که از مقیاس نانومتر بدست می‌دهند، متداول و حتی گریز ناپذیر شده است.

ریچارد فاینمن طی یک سخنرانی در همایش جامعه فیزیک آمریکا در 1959 در مؤسسه تکنولوژی کالیفرنیا که بعد در آنجا استاد فیزیک شد، ایده‌هایی بنیادی در زمینه کوچک ‌سازی نوشتجات ، مدارها و ماشینها ایراد کرد: " آنچه من می‌خواهم به شما بگویم ، مسئله دستکاری و کنترل اشیاء در مقیاس کوچک است. تردیدی وجود ندارد که در نوک یک سوزن آنقدر جا هست که بتوان تمام دایرة ‌‌المعارف بریتانیکا را جا داد."

فاینمن برای به تفکر واداشتن محققین و تأکید نمودن بر عقیده‌اش مبنی بر امکان فیزیکی چنین معجزه‌ای ، جایزه‌هایی 1000 دلاری برای اولین افرادی که به اهداف مشخص شده‌ای در کوچک ‌سازی کتابها و موتورهای الکتریکی دست یابند تعیین کرد. فاینمن تأکید کرد: "من در حال خلق ضد جاذبه نیستم که به فرض روزی اگر قوانین (فیزیک) آنچه ما می‌پنداریم، نبودند عملی شود. من صحبت از چیزی می‌کنم اگر قوانین آنچه ما می‌پنداریم باشند، عملی خواهد بود. ما به آن دست پیدا نکرده‌ایم چون خیلی ساده هنوز در صدد انجام آن نبوده‌ایم."

نانوتکنولوژی از کجا آمده است؟

برای اولین بار ریچارد فاینمن برنده جایزه نوبل فیزیک پتانسیل نانو علم را در یک سخنرانی تکان‌ دهنده با نام "درپایین اتاقهای زیادی وجود دارد"، مطرح کرد. فاینمن اصرار داشت، که دانشمندان ساخت وسائلی را ، که برای کار در مقیاس اتمی لازم است، شروع کنند. این موضوع مسکوت ماند، تا اینکه اریک درکسلر (دانشجوی تحصیلات تکمیلیMIT) ندای فاینمن را شنید و یک قالب ‌کاری برای مطالعه "وسایلی که توانایی حرکت دادن اشیاء مولکولی و مکان آنها را با دقت اتمی دارند" ایجاد کرد، که در سپتامبر 1981 در مقاله‌ای با نام "پروتئین راهی برای تولید انبوه مولکولی ایجاد می‌کند" آن را ارائه داد.

درکسلر آن را با کتابی بنام "موتورهای خلقت" دنبال کرد و توسعه مفهوم نانو تکنولوژی را همانند یک کوشش علمی ادامه داد. اولین نشانه‌های ثبت ‌شده از این مفهوم نانو تکنولوژی تغییر مکان دادن اشیا مولکولی ، در سال 1989 بود، موقعی که دانشمندی در مرکز تحقیقات آلمادن IBM اتمهای منفرد گزنون را روی صفحه نیکل حرکت داد، تا نام IBM را روی سطح نیکل نقش کند.

وضعیت جهانی نانوتکنولوژی

از فناوری نانو به عنوان "رنسانس فناوری" و "روان کننده جریان سرمایه گذاری" یاد می‌شود. ورود محصولات متکی بر این فناوری جهشی بس عظیم در رفاه و کیفیت زندگی و توانائیهای دفاعی و زیست محیطی به همراه خواهد داشت و موجب بروز جابجائیهای بزرگ اقتصادی خواهد شد. هم اکنون بخشهای دولتی و خصوصی کشورهای مختلف جهان شامل ژاپن ، آمریکا ، اتحادیه اروپا ، چین ، هند ، تایوان ، کره جنوبی ، استرالیا ، اسرائیل و روسیه در رقابتی تنگاتنگ بر سر کسب پیشتازی جهانی در لااقل یک حوزه از این فناوری به سر می‌برند.

هم اکنون روی هم رفته حدود 30 کشور دنیا در زمینه فناوری نانو دارای "برنامه ملی" یا درحال تدوین آن هستند، وطی پنچ سال گذشته بودجه تحقیق و توسعه در امر فناوری نانو را به 3.5 برابر افزایش داده‌اند. کشورهای ژاپن و آمریکا نیز فناوری نانو را اولین اولویت کشور خود در زمینه فناوری اعلام کرده اند.

تفاوت بین نانو علم و نانو تکنولوژی چیست؟

نانو علم صرفا" تحقیق است، ولی نانو تکنولوژی کاربرد تحقیقات برای حل مسائل و ساخت مواد جدید است.

آیا نانو تکنولوژی خیالی‌تر از علم است؟

از موقعی که اولین مقاله در دهه گذشته منتشر شد، از نانو تکنولوژی همانند چوبدست سحر آمیزی برای ساخت کودکان طراح تا ماشینهای تولید اکسیژن برای استعمار کره مریخ ، تصور می‌شد. هیجانات از واقعیات جلوتر بود، اما پیشرفت واقعی با مسائلی پیش‌ پا افتاده شروع شد. چند سال پیش محققین در دانشگاههای کالیفرنیا، رایس وMIT موفق به ساخت نانوذراتی شدند، که به دانشمندان کمک می‌کردند. تعدادی از اساتید این دانشگاهها شرکتهایی تأسیس کردند، که وسایل موردنیاز برای تحقیقات مقیاس نانو را می‌ساختند. اکنون آنها به شدت دنبال حفاظت کارهایشان از طریق ثبت اختراع هستند، تا زمینه تولید فرآیندهایشان را فراهم کنند. کاربردهای علمی نانو علم هنوز کم است. اما مقداری از تولیدات اولیه اکنون وارد بازار می‌شوند.

کارهای علمی انجام ‌شده بوسیله نانو تکنولوژی چیست؟

بیشترین کار علمی روی ایجاد تغییراتی در مواد شیمیایی یا نقشه‌ برداری از ترکیبات زیستی ، مانند DNA و سلولهای سرطانی است. بعضی از اولین محصولات تجاری، بهبود تولیدات شیمیایی کنونی یا روشهای پزشکی است.

یک نانومتر چقدر است؟

یک نانومتر یک میلیاردم متر (10-9 m) است. این مقدار حدودا چهار برابر قطر یک اتم است. مکعبی با ابعاد 2.5 نانومتر ممکن است حدود 1000 اتم را شامل شود.کوچکترین آی سیهای امروزی با ابعادی در حدود 250 نانومتر در هر لایه به ارتفاع یک اتم ، حدود یک میلیون اتم را در بردارند. در مقایسه یک جسم نانومتری با اندازه‌ای حدود 10 نانومتر ، هزار برابر کوچکتر از قطر یک موی انسان است.

امکان مهندسی در مقیاس مولکولی برای اولین بار توسط ریچارد فاینمن (R.Feynnman) ، برنده جایزه نوبل فیزیک مطرح شد. فاینمن طی یک سخنرانی در انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا در سال 1959 اشاره کرد که اصول و مبانی فیزیک امکان ساخت اتم به اتم چیزها را رد نمی‌کند. وی اظهار داشت که می‌توان با استفاده از ماشینهای کوچک ماشینهایی به مراتب کوچکتر ساخت و سپس این کاهش ابعاد را تا سطح خود اتم ادامه داد.

همین عبارتهای افسانه وار فاینمن راهگشای یکی از جذابترین زمینه‌های نانو تکنولوژی یعنی ساخت روباتهایی در مقیاس نانو شد. در واقع تصور در اختیار داشتن لشکری از نانو ماشینهایی در ابعاد میکروب که هر کدام تحت فرمان یک پردازنده مرکزی هستند، هر دانشمندی را به وجد می‌آورد. در رویای دانشمندانی مثل جی استورس هال (J.Storrs Hall) و اریک درکسلر (E.Drexler) این روباتها یا ماشینهای مونتاژکن کوچک تحت فرمان پردازنده مرکزی به هر شکل دلخواهی در می‌آیند. شاید در آینده‌ای نه چندان دور بتوانید به کمک اجرای برنامه ای در کامپیوتر ، تخت خوابتان را تبدیل به اتومبیل کنید و با آن به محل کارتان بروید.

چرا این مقیاس طول اینقدر مهم است؟

خواص موجی شکل (مکانیک کوانتومی) الکترونهای داخل ماده و اثر متقابل اتمها با یکدیگر از جابجایی مواد در مقیاس نانومتر اثر می‌پذیرند. با تولید ساختارهایی در مقیاس نانومتر ، امکان کنترل خواص ذاتی مواد ازجمله دمای ذوب ، خواص مغناطیسی ، ظرفیت بار و حتی رنگ مواد بدون تغییر در ترکیب شیمیایی بوجود می‌آید. استفاده از این پتانسیل به محصولات و تکنولوژیهای جدیدی با کارآیی بالا منتهی می‌شود که پیش از این میسر نبود.

نظام سیستماتیک ماده در مقیاس نانومتری ، کلیدی برای سیستمهای بیولوژیکی است. نانوتکنولوژی به ما اجازه می‌دهد تا اجزاء و ترکیبات را داخل سلولها قرار داده و مواد جدیدی را با استفاده از روشهای جدید خود_اسمبلی بسازیم. در روش خود_اسمبلی به هیچ روبات یا ابزار دیگری برای سرهم کردن اجزاء نیازی نیست. این ترکیب پر قدرت علم مواد و بیوتکنولوژی به فرآیندها و صنایع جدیدی منتهی خواهد شد.

ساختارهایی در مقیاس نانو مانند نانو ذرات و نانولایه‌ها دارای نسبت سطح به حجم بالایی هستند که آنها را برای استفاده در مواد کامپوزیت ، واکنشهای شیمیایی ، تهیه دارو و ذخیره انرژی ایده‌ال می‌سازد. سرامیکهای نانوساختاری غالبا سخت‌تر و غیرشکننده‌تر از مشابه مقیاس میکرونی خود هستند. کاتالیزورهای مقیاس نانو راندمان واکنشهای شیمیایی و احتراق را افزایش داده و به میزان چشمگیری از مواد زائد و آلودگی آن کم می‌کنند. وسایل الکترونیکی جدید ، مدارهای کوچکتر و سریعتر و … با مصرف خیلی کمتر می‌توانند با کنترل واکنشها در نانوساختار بطور همزمان بدست آیند. اینها تنها اندکی از فواید و مزایای تهیه مواد در مقیاس نانومتر است.

منافع نانوتکنولوژی چیست؟

مفهوم جدید نانوتکنولوژی آنقدر گسترده و ناشناخته است که ممکن است روی علم و تکنولوژی در مسیرهای غیرقابل پیش بینی تأثیر بگذارد. محصولات موجود نانوتکنولوژی عبارتند از: لاستیکهای مقاوم در برابر سایش که از ترکیب ذرات خاک رس با پلیمرها بدست آمده‌اند، شیشه‌هایی که خودبه خود تمیز می‌شوند، مواد دارویی که در مقیاس نانو ذرات درست شده‌اند، ذرات مغناطیسی باهوش برای پمپهای مکنده و روان سازها ، هد دیسکهای لیزری و مغناطیسی که با کنترل دقیق ضخامت لایه‌ها از کیفیت بالاتری برخوردارند، چاپگرهای عالی با استفاده از نانو ذرات با بهترین خواص جوهر و رنگ دانه و ... .

قابلیتهای محتمل تکنیکی نانوتکنولوژی

1.     محصولات خود_اسمبل

2.     کامپیوترهایی با سرعت میلیاردها برابر کامپیوترهای امروزی

3.     اختراعات بسیار جدید (که امروزه ناممکن است)

4.     سفرهای فضایی امن و مقرون به صرفه

5.     نانوتکنولوژی پزشکی که در واقع باعث ختم تقریبی بیماریها ، سالخوردگی و مرگ و میر خواهد شد.

6.     دستیابی به تحصیلات عالی برای همه بچه‌های دنیا

7.     احیاء و سازماندهی اراضی

برخی کاربردها

مدلسازی مولکولی و نانوتکنولوژی

در سازمان ­دهی و دستکاری مواد در مقیاس نانو ، لازم است تمامی ابزار موجود جهت افزایش کارایی مواد و وسایل بکار گرفته شود. یکی از این ابزار ، شیمی تحلیلی ، خصوصا مدل ‌سازی مولکولی و شبیه ‌سازی است. امروزه ابزار تحقیقاتی فراگیری مانند روشهای شیمی تحلیلی مزیتهای فراوانی نسبت به روشهای تجربی دارند. میهیل یورکاز شرکتContinental Tire North America می‌گوید:"روشهای تجربی مستلزم بهره‌گیری از نیروی انسانی ، شیمیایی ، تجهیزات ، انرژی و زمان است. شیمی تحلیلی این امکان را برای هر فرد مهیا می‌سازد که فعالیتهای شیمیایی چندگانه‌ای را در 24 ساعت شبانه ‌روز انجام دهد. شیمیدانها می‌توانند با انجام آزمایشها توسط رایانه ‌، احتمال فعالیتهای غیرمؤثر را از بین ببرند و گستره احتمالی موفقیتهای آزمایشگاهی را وسعت دهند.

نتیجه نهایی این امر ، کاهش اساسی در هزینه‌های آزمایشگاهی (مانند مواد ، انرژی ، تجهیزات) و زمان است." از طرف دیگر ، در شیمی تحلیلی سرمایه‌ گذاری اولیه جهت تهیه نرم‌افزار و هزینه‌های وابسته از جمله سخت‌افزار جدید ، آموزش و تغییرات پرسنل بسیار بالا خواهد بود. ولی با بکار گیری هوشمندانه این ابزار می‌توان هریک از هزینه‌های اولیه را نه تنها از طریق صرفه‌جویی در هزینه آزمایشگاه بلکه بوسیله فراهم نمودن دانشی که منجر به بهینه ‌سازی فرآیندها و عملکردها می‌شود، جبران ساخت.

این موضوع برای شیمیدانها بسیار مناسب است، ولی روشهای شبیه‌سازی چطور می‌توانند برای نانوتکنولوژیستها مفید واقع شود؟ محدودیتهای آزمایشگر در مقیاس نانو ، زمانی آشکار می‌شود که شگفتی جهان دانشمندان نظری وارد عمل می‌شود. در اینجا هنگامی که دانشمندان قصد قرار دادن هر یک از اتمها را در محل مورد نظر دارند قوانین کوانتوم وارد صحنه می‌شود. پیش‌بینی رفتار و خواص در محدوده­ای از ابعاد برای نانوتکنولوژیستها حیاتی است.

مدل‌سازی رایانه‌ای با بکارگیری قوانین اولیه مکانیک کوانتوم و یا شبیه‌سازیهای مقیاس میانی ، دانشمندان را به مشاهده و پیش‌بینی رفتار در مقیاس نانو و یا حدود آن قادر می‌سازد. مدلهای مقیاس میانی با بکارگیری واحدهای اصلی بزرگتر از مدلهای مولکولی که نیازمند جزئیات اتمی است، به ارائه خواص جامدات ، مایعات و گازها می­پردازند. روشهای مقیاس میانی در مقیاسهای طولی و زمانی بزرگتری نسبت به شبیه­سازی مولکولی عمل می‌کنند. می‌توان این روشها را برای مطالعه مایعات پیچیده ، مخلوطهای پلیمر و مواد ساخته‌شده در مقیاس نانو و میکرو بکار برد.

مدل ‌سازی خاک‌ رس

محققین دانشگاه لندن در انگلستان و دانشگاه Paris Sud در فرانسه ، شبیه‌سازیهایی بر اساس مکانیک کوانتوم برای مطالعه و کامپوزیتهای خاک ‌رس–پلیمر بکار برده‌اند. امروزه این ترکیبات یکی از موفق‌ترین مواد نانوتکنولوژی هستند، زیرا بطور همزمان مقاومت بالا و شکل‌پذیری از خود نشان می‌دهند؛ خواصی که معمولاً در یکجا جمع نمی‌شوند. نانو کامپوزیتهای پلیمر–خاک رس می‌توانند با پلیمریزاسیون در جا تهیه شوند؛ فرآیندی که شامل مخلوط کردن مکانیکی خاک معدنی با مونومر مورد نیاز است. بنابراین مونومر در لایه درونی جای‌گذاری می‌شود (خودش را در لایه‌های درون ورقه‌های سفال جای می‌دهد) و تورق کل ساختار را افزایش می‌دهد. پلیمریزاسیون ادامه می‌یابد تا سبب پیدایش مواد پلیمری خطی و همبسته گردد.

دانشمندان با بکارگیری Castep (یک برنامه مکانیک کوانتوم که نظریه کارکردی چگالی را بکار می‌گیرد) تحول کشف شده در این روش را که پلیمریزاسیون میان ‌گذار خود کاتالیست نامیده می‌شود مطالعه کردند. این پروژه ، دانشی نظری در زمینه ساز و کار این فرآیند جدید را بوسیله مشخص کردن نقش سفال در کامپوزیت فراهم نمود. ضروری است که دانش حاصل از شبیه‌سازیها ، جهت کنترل و مهندسی نمودن فعل و انفعالات پلیمر-سیلیکات به کمک دانشمندان آید.

دانشمندان در شرکت BASF شبیه‌ سازیهای مقیاس میانی را برای بررسی علم و رفتار ریزواره‌ها بکاربردند. ریزواره‌ها ذراتی کروی شکل با ابعاد نانو هستند که به صورت خود به خود در محلولهای کوپلیمری ایجاد می‌شوند و در زمینه‌هایی مانند سنسورها وسایل آرایشی و دارو رسانی کاربرد دارند. دانشمندانBASF با بکار گیری esoDyn ، یک ابزار شبیه ‌سازی برای پیش‌بینی ساختارهای مقیاس میانی مواد متراکم محلولهای تغلیظ ‌شده کوپلیمرهای آمفی‌فیلیک را بررسی کردند.

شبیه‌سازیها مشخص نمود که کدام شرایط مولکولی و فرمولی به شکل‌گیری "ریزواره‌های معکوس" مانند نانو ذرات آب در یک محیط فعال منتهی‌ می­شود. چنین نتایجی برای درک رفتار عوامل فعال سطحی ضروری هستند. به کمک روشهایی مانند پرتاب محلول در آزمایشگاه می‌توان به نتایجی در این زمینه دست یافت، اما دستیابی به این نتایج ماهها به طول می‌انجامد، درحالی که آزمایشهای شبیه‌سازی شده تنها طی چند روز نتیجه می‌دهند.

رویکرد نانوتکنولوژی

 

علم نانو (Nano - science) و فناوری متکی بر آن یا به اختصار ، فناوری نانو (Nano - technology) در کنار علوم و فناوریهای مرتبط با زیست شناسی و ژنتیک مولکولی ، علوم و فناوری اطلاعات ، مولفه‌های انقلاب سوم علمی - صنعتی عصر جدید را تشکیل می‌دهند. این انقلاب ادامه منطقی انقلابهای علمی اول و دوم است که منجر به پیدایش علوم و فناوریهای مقیاسهای ماکرو و میکرو گشتند. انقلاب سوم و بویژه مولفه‌های علوم و فناوری مقیاس نانو در آن برای اولین بار در تاریخ جوامع بشری امکان دستکاری و دخالت عمدی و اختیاری در خواص و سازماندهی ماده فیزیکی و اساسی‌ترین سطوح آن ، یعنی مقیاسهای زیر اتمی و مولکولی را فراهم خواهد آورد.

نقش نانو ساختارها در فناوری نانو

علم نانو ایجاد دانشهای بنیادی برای اعمال کنترل کامل بر ساختار و عملکرد ماده فیزیکی در مقاسهای اتمی و مولکولی را هدف خود برای اعمال کنترل کامل بر ساختار و عملکرد ماده فیزیکی در مقیاسهای اتمی و مولکولی را قرار داده است و فناوری نانو نوید می‌دهد که این دانشها در آینده‌ای نه چندان دور در قالب مهندسی در آیند.

از طریق فناوری نانو خواهیم توانست با جایگذاری تک اتمها و تک مولکولها در کنار یکدیگر از پایین به بالا ساختارهای نوینی را که به نانو ساختارها (nano - structures) موسوم‌اند. و دارای خواص و عملکردهای کاملا نوین می‌باشند بوجود آوریم. با استفاده از این ساختارها دستگاهها ، ادوات و قطعات فوق ریزی که در مقیاسهای طولی و زمانی بسیار تقلیل یافته فعالیت می‌کنند، تولید نماییم. نانو ساختارها سنگ بنای فناوری نانو هستند.

از نظر اندازه در فاصله بین ساختارهای مولکولی و ساختارهای میکرونی قرار دارند. از تعداد قابل شمارشی از اتمها تشکیل می‌شوند و نسبت سطح به حجم آنها بسیار بالاست. شکل جدیدی از ماده فیزیکی‌اند که برای درک خواص آنها بویژه خواص الکترونی و مقیاسی آنها باید به مفاهیم بسیار پیشرفته مکانیک کوانتومی دستگاههای بس ذره‌ای متوسل شد. از آنجایی که خواص مواد قویا به اندازه اجزا تشکیل دهنده آنها یا ریز دانه‌های آنها وابسته است. موادی که ریز دانه‌های آنها در مقیاس نانو طراحی می‌شوند از کیفیتهای نوینی برخورد دارند که در مواد معمولی موجود نیستند.

نانو ساختارها در همه زمینه‌ها به چشم می‌خورند. چه در دستگاههای زنده و چه غیر زنده. وجود نانو ساختارهای زیستی از قبیل آنزیمها ، گواه بر این واقعیت است که طبیعت خود بهترین شکل فناوری مقیاس نانو را بوجود آورده است. علوم سنتی یعنی فیزیک ، شیمی ، ریاضیات ، ژنتیک ، علم مواد ، مهندسی پزشکی ، که در مقیاسهای ماکرو و میکرو حوزه‌های فعالیت مجزا و مستقلی هستند، در مقیاس نانو به سمت اصول ، ساختارها و ابزارهای واحدی گرایش می‌یابند.

انواع رویکردهای نانو تکنولوژِی

در نتیجه ، علوم فناوری نانو عمیقا میان رشته‌ای بوده و دستاوردهای بس شگرفی برای بشریت خواهند داشت و افقهای کاملا جدیدی را برای پیشرفت و بهروزی جوامع و مبارزه موثر با بیماریها و گرسنگی خواهند گشود. رسیدن به مقیاس نانو از طریق رویکرد از پایین به بالا یکی از گزینه‌های علم و فناوری نانو است. رویکرد دیگر در علم فناوری نانو ، رویکرد از بالا یه پایین ، یا بیرون کشیدن نانو ساختارها از درون ساختارهای بزرگتر است. این رویکرد به نام برنامه کوچک سازی (miniaturization program) مشهور گشته است و همراه با رویکرد اول ، بسترهای اساسی برای پیشرفت برنامه عظیم جهانی علوم فناوری نانو هستند.

علوم فناوری نانو ، همراه با فناوری زیسی متکی بر ژنتیک مولکولی که در برنامه بزرگ ژنوم انسانی متجلی گشته است. و فناوری اطلاعات که با پیشرفت عظیم قدرت محاسباتی رایانه‌ها ، در شکل ابر رایانه‌ها سکوهای گرافیک محاسباتی و رایانه‌های فردی ، جهش‌وار به پیش می‌رود. مبانی علم و فناوری قرن بیست و یکم را تشکیل می‌دهند و سیمای پیشرفت جوامع بشری را تا حداقل پنجاه سال آینده ترسیم می‌کنند.

فناوری نانو در آینده نه چندان دور

واقعیت این است که بشر در آستانه بزرگترین تحول و دگرگونی تاریخ خود قرار دارد و این تحول همه چیز را در همه عرصه‌های زندگی بشر ، بطور انقلابی دگرگون خواهد ساخت. فناوری نانو ، جهان را در آستانه بزرگترین انقلاب تاریخ قرار داده است. در سایه انقلاب فناوری نانو توانمندیهای تازه‌ای در تولید و کاربرد ابزار میکرو الکترونیک یکی پس از دیگری پدیدار خواهد شد. با استفاده از این فناوری ابزار و وسایل لازم با بهره گیری از روشهای ساخت مولکولی مشابه با آنچه در اندام انسانی روی می‌دهد تولید می‌شوند.

پیامدهای فناوری نانو با توجه به این نکته که این فناوری می‌تواند در نقطه تلاقی دانش اطلاعات و دانش زیستی عمل نماید کاملا حیرت انگیز خواهد بود. رایانه‌های مولکولی با اجزا ارگانیک و زنده در تماس و ارتباط خواهند بود. انسانها در 25 سال آینده وسایل اطلاع رسانی شخص خود را در حالی با خود حمل خواهند کرد که آن را به نوعی پوشیده‌اند و نیروی لازم برای آن را از انرژی جنبشی ناشی از راه رفتن خود تامین می‌کنند.

محط کار ما بطور مجازی و مطابق نیاز و سلیقه ما همه جا همراه خواهد بود و مردم همه دنیا با حجم زیادی از اطلاعات در هر زمان و مکان قابل دسترسی خواهند بود. هنگام سفر نیز خودروهای رایانه‌ای و هوشمند خود راننده در ارتباط شبکه‌ای با پایگاههای مرکزی بوده و دسترسی دائمی به آخرین اطلاعات مورد نیاز امکان پذیر خواهند نمود و قبل از رسیدن به خانه و لوازم منزل و محیط خانه را با برنامه ریزی و ارتباط با یکدیگر مطابق دلخواه ما آماده خواهند کرد.

در زمینه فناوری میکرو الکترومکانیکها (MEMS) ما به وسایلی دست پیدا خواهیم کرد که در آنها حسگرها و فرستنده‌ها و گیرنده‌ها در حداقل اندازه خود بوده و با چنین وسایلی زندگی ما به شدت متحول خواهد شد. به عنوان نمونه هنگام بیماری پزشکان همزمان با ما و یا حتی زودتر از ما از آن آگاه خواهند شد. در زمینه فناوری زیستی امکان همانند سازی انسان و سایر موجودات زنده گزینش جنسیت و حتی صفات خاص در نوزادان فراهم شده و امکان درمان بسیاری از بیماریهای حاد و مزمن حسی عصبی با فناوری کشت سلولی مقدور خواهد شد.

 

 

 

نمونه سؤالات فصل هشتم علوم زيستي پايه اول

 نمونه سؤالات فصل هشتمv  1) میکرب چیست؟ مثال بزنید؟
2) موضوع علم میکرب شناسی چیست؟
3) به چه بیماریهایی واگیر می گویند؟
4) عوامل بیماریزا را نام ببرید؟
5) چرا ویروسها برای تولیدمثل باید وارد سلول میزبان شوند؟
6) چه زمانی ویروس شروع به تولید مثل می کند؟
7) شکل ویروس را رسم کرده ونامگذاری کنید؟
8) نحوه تکثیر ویروس در سلول میزبان را با رسم شکل توضیح دهید؟
9) چرا گفته می شود که ویروسها انگل درون سلولی اجباری هستند؟
10) ویژگیهای مشترک ویروسها را نام ببرید؟
11) پیکر یک ویروس از چه بخشهایی ساخته شده است؟
12) چه بخشی از ویروس در هنگام حمله آن به سلول وارد سلول می شود؟
13) چرا گفته می شود که ویروسها میزبان اختصاصی دارند؟
14) برای مشاهده ویروس ها از چه میکروسکوپی میتوان استفاده کرد؟
15) ویروسها وسلولهای زیر را از لحاظ اندازه مرتب کنید.

ویروس ایدز- ویروس آنفلوآنزا- باکتری اشرشیا کلی- گلبول قرمز- ویروس فلج اطفال
16) چرا پس از حمله ویروس به سلول ،‌سلول نمی تواند به زندگی عادی خود ادامه دهد؟
17) در هر یک از بیماریهای زیر چه بخشی از بدن آسیب می بیند؟
سرما خوردگی- سرخک- تبخال- فلج اطفال- ایدز- ابله مرغان- زگیل- انفلوآنزا- ذات الریه- هپاتیت- اوریون
18) اینترفرون چیست؟
19) نحوه دفاع بدن در مقابل ویروس ها چگونه است؟
20) موارد استفاده از ویروسها را بنویسید.
21) شایع ترین بیماری ویروسی چیست؟
22) علائم سرماخوردگی را بنویسید. 
23) راه انتقال سرماخوردگی چیست؟
24) چه راههایی برای پیشگیری از سرماخوردگی وجود دارد؟
25) بطور معمول چند روز پس از سرماخوردگی در اثر دفاع بدن فرد بهبود می یابد؟
26) چند مورد از علائم جدی سرماخوردگی که باید در صورت مشاهده آنها به پزشک مراجعه کرد را بنویسید.
27) ساده ترین موجوداتی که ساختار سلولی دارند کدام گروه می باشند؟ کجا زندگی می کنند؟
28) شکل باکتری را رسم کرده و نام گذاری کنید؟
29) نحوه تولید مثل باکتری در شرایط مساعد محیطی چگونه است؟
30) چرا معمولا تعداد باکتری ها از حد معینی بیشتر نمی شود؟
31) راه زنده ماندن باکتریها در شرایط نامساعد محیطی چیست؟
32) باکتری ها در چه محیطی بهتر زنده می مانند؟
33) باکتری در چه شرایطی هاگ درونی می سازد‍؟ یک مثال ذکر کنید.
34) هاگ درونی چیست؟
35) نحوه ساختن هاگ درونی در باکتری ها را توضیح دهید‍.
36) چگونه و در چه شرایطی مجددا هاگ درونی به باکتری فعال تبدیل می شود؟
37) به چه باکتریهایی ساپروفیت می گویند؟
38) یکی از علل اصلی فاصد شدن مواد غذایی چیست؟
39) باکتری انگل چیست؟
40) بیشتر بیماریها در اثر چه نوع باکتری ایجاد می شود؟
41) با ذکر مثال توضیح دهید چرا همه بیماریزاها انگل نمی باشند؟
42) قارچی که در میان انگشتان پا زخم ایجاد می کند جزء کدام دسته از باکتریها است؟
43) باکتریها چگونه از مواد غذایی مواد لازم برای خود را دریافت می کنند؟
44) دو خط مهم دفاعی بدن را نام برده وتوضیح دهید؟
45) چرا پوست محافظ خوبی در برابر حمله میکروبهاست؟
46) پوست بریده چگونه جلوی نفوذ میکروبها را می گیرد؟
47) چرا بریدگی های عمیق خطرناک تر از زخمهای وسیع سطحی اند؟
48) چرا عامل بیماری کزاز می تواند در اعماق زخمهای عمیق باعث عفونت شود؟
49) دو گروه اصلی گلبولهای سفید را نام ببرید؟ نقش گلبولهای سفید چیست؟
50) کار لنفو سیت ها و فاگوسیت ها را بنویسید؟
51) پادتن چیست؟ از چه سلولهایی ترشح می شود؟
52) چرا گفته می شود که پادتن ها عمل اختصاصی دارند؟
53) روش بیگانه خواری گلبولهای سفید را توضیح دهید؟
54) 5 راه دفاعی بدن را نوشته وبطور مختصر توضیح دهید؟
55) هر یک از موارد زیر چه نقشی در دفاع از بدن در برابر میکروبها دارند؟
56) لایه مخاطی – اشک- غده های چربی – اسید معده
57) فاگو سیت چیست؟ نحوه عمل آنرا در دفاع از بدن با رسم شکل نشان دهید؟
58) پادتن ها چه کمکی به سلول فاگوسیت کننده در بیگانه خواری می کنند؟
59) نخستین واکسنی که کشف شد چه بود و بوسیله کدام دانشمند کشف شد؟
60) پاسخ ایمنی اول و دوم پس از تزریق واکسن را مقایسه کنید؟
61) راههای مبارزه شیمیایی علیه بیماریها را نام ببرید؟
62) روش شیمی درمانی را توضیح داده و بنویسید برای معالجه چه بیماری کاربرد دارد؟
63) آنتی بیوتیک چیست؟چگونه تهیه می شود؟
64) چرا آنتی بیوتیک باسایر ترکیبات شیمیایی دیگر فرق دارد؟
65) از پرتو درمانی برای درمان چه بیماریهایی استفاده میشود؟چرا

 

 

ادبیات فارسی

ادبیات فارسی یا پارسی به ادبیاتی گفته می‌شود که به زبان فارسی نوشته شده باشد. ادبیات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد. شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند. برخی کتابهای قدیمی در موضوعات غیرادبی مانند تاریخ، مناجات و علوم گوناگون نیز دارای ارزش ادبی هستند و با گذشت زمان در زمره آثار کلاسیک ادبیات فارسی قرار گرفته‌اند.

آوازه برخی شاعران و نویسندگان ایرانی از مرزهای ایران فراتر رفته‌است. شاعران و نویسندگانی نظیر فردوسی، سعدی، حافظ شیرازی، مولوی، عمر خیام و نظامی شهرتی جهانی دارند. در میان چهره‌های شناخته شده ادبیات معاصر فارسی در جهان می‌توان به صادق هدایت در داستان و احمد شاملو در شعر اشاره کرد.

ادبیات ایران پیش از اسلام

در زمان بغتسما (۲۰۵ - ۲۵۹ ه. ق.) شاعری به نام حنظله بادغیسی (ف.۲۲۰) ظهور کرد. در عهد بغتسما محمد بن وصیف و فیروز مشرقی و ابوسلیک گرگانی به سرودن شعر پرداختند.

سامانی

در دوره سامانی شعر و نثر پارسی هر دو راه کمال سپرد. در شعر شهید بلخی، رودکی سمرقندی، ابو شکور بلخی، ابو الموید بلخی، منجیک ترمذی، دقیقی طوسی، کسائی مروزی، عماره مروزی. در نثر رساله در احکام فقه حنفی تصنیف ابوالقاسم بن محمد سمرقندی، شاهنامه ابو منصوری، کتاب گرشاسب و عجائب البلدان هر دو تالیف ابو الموید بلخی، ترجمه تاریخ طبری توسط ابو علی بلعمی، ترجمه تفسیر طبری توسط گروهی از دانشمندان، حدود العالم (در جغرافیا)، رساله استخراج تالیف محمد بن ایوب حاسب طبری پرداخته شد.

آل بویه

در دوره آل بویه منطقی رازی و غضایری در شعر نامبردارند و در نثر دانشنامه رازی علائی و رگ‌شناسی به قلم ابن سینا پرداخته شد و ابوعبید جوزانی بخش ریاضی دانشنامه را به رشته تحریر درآورد و قصه حی بن یقظان به فارسی ترجمه و شرح شد.

غزنویان

در دوره غزنوی فردوسی، عنصری بلخی، عسجدی، فرخی سیستانی و منوچهری شعر پارسی سبک خراسانی را به کمال رسانیدند و ابو نصر مشکان نویسنده مکتوبات درباری سبکی بدیع در نثر پدید آورد.

سلجوقیان و خوارزمشاهیان

در زمان سلجوقیان و خوارزمشاهیان شاعران بزرگ چون اسدی، ناصرخسرو، قطران تبریزی، مسعود سعد سلمان، عمر خیام، امیرمعزی، انوری، خاقانی، نظامی، ازرقی، ادیب صابر، رشید وطواط، ظهیر فاریابی، جمال‌الدین اصفهانی، مجیر بیلقانی، ابوالفرج رونی، سیدحسن غزنوی، عبدالواسع جبلی، سنایی، عطار، مختاری غزنوی، عمعق بخاری و جز آنان ظهور کردند.

در نثر نمایندگانی مانند نظام‌الملک نویسنده سیاست‌نامه، امیر کی‌کاووس مولف قابوس‌نامه، محمدبن منور نویسنده اسرارالتوحید، عطار نویسنده تذکرة‌الاولیاء، گردیزی مولف زین‌الاخبار، ابوالفضل بیهقی نویسنده تاریخ بیهقی، راوندی نویسنده راحةالصدور، غزالی مولف کیمیای سعادت، نصرالله‌بن عبدالحمید مترجم کلیله و دمنه، نظامی عروضی مولف چهار مقاله، رشید وطواط نویسنده حدائق‌السحر، حمیدالدین نویسنده مقامات حمیدی، زین‌الدین اسماعیل مولف ذخیره خوارزمشاهی (در طب) ظهور کردند.

حمله مغول

شعر فارسی در دوره مغول بر روی هم متمایل به سادگی و روانی بود و اگر چه بعضی شاعران به پیروی از قدما یا به سبب تمایل به آرایه‌های ادبی و تکلَف‌های شاعرانه به شعر مصنوع روی‌ آوردند؛ این امر عمومیت نداشت و حتی همان شاعران مقلّد و گاه متصنَع، در مقابل اشعار دشواری که به منظور اظهار مهارت و استادی‌شان می‌سرودند، اشعار سادهٔ بسیار داشتند که قصّهٔ دل و ندای ذوقشان بود. بیشتر مثنوی‌ها و همهٔ غرل‌ها و غالب قصیده‌ها به زبان سادهٔ روان و گاه نزدیک به زبان محاوره ساخته می‌شد. یکی از سبب‌های سستی برخی از بیت‌ها و یا به کار بردن ترکیب‌های نازل در پاره‌ای از شعرهای این دوره، همین نزدیکی به زبان محاوره‌است. اما این که بیشتر شاعران، به خصوص غزل‌سرایان، در پایان این دوره به زبان سادهٔ تخاطب متمایل شده بودند؛ به این علّت بود که رابطهٔ گروهی از آنان با آثار استادان بزرگ پیشین نقصان یافته و نیز دسته‌ای از آن شاعران ترک‌زبانی بودند که فارسی را می‌آموختند و هنگام سخن‌گویی ناگزیر ساده‌گویی می‌کردند. همراه این سادگی، بیان یک خاصیت دیگر توجّه به نکته‌سنجی و نکته‌یابی و نکته‌گویی است؛ یعنی گنجانیدن نکته‌هایی باریک در شعرها همراه با خیال دقیق و نازک‌بینی تام که معمولاً از آن‌ها در شعر به مضمون تعبیر می‌شود. چنین نازک‌خیالی‌ها و نکته‌پردازی‌ها در شعر فارسی، به ویژه شعر غنایی ما از قدیم وجود داشت؛ امّا هر چه از قرن‌های پیشین به زمان‌های متأخّر نزدیک شویم، قوّت آن را محسوس‌تر و به همان نسبت سادگی الفاظ را برای سهولت بیان بیشتر می‌یابیم. در قرن‌های هفتم و هشتم، شاعرانی چون خواجو و سلمان و به خصوص حافظ توانسته‌اند، نکته‌های دقیق بسیار در الفاظ عالی منتخب بگنجانند و خواننده را گاه از قدرت شگفت‌انگیز خود به حیرت افکنند و همین توانایی ساحرانه‌است که باعث شد جانشینان آنان و به ویژه شیفتگان حافظ، دنبالهٔ کارش را در نکته‌آفرینی بگیرند؛ غافل از آن که «قبول خاطر و لطف سخن خدادادست». لازمهٔ پیروی از نکته‌آفرینی‌های حافظ احراز قدرت فکری و لفظی اوست؛ ولی شاعران عهد تیموری غافل از این اصل به گونه‌ای روزافزون به تکاپوی یافتن نکته‌های باریک افتادند و در گیرودار این تکاپو گاهی از رعایت جانب الفاظ باز ماندند و با این عمل مقدمات ایجاد سبکی را در ادبیات فارسی فراهم کردند که از آغاز قرن دهم، قوت آشکار یافت و در دورهٔ صفویان به تدریج کار را به جایی کشانید که یکی از سرآمدان شیوهٔ خیال‌پردازی میرزا جلال اسیر در اسارت مطلق مضامین افتاد و در شکنجه‌های این اسارت مطلق، گاه زبان مادری خود را در ترکیب الفاظ از یاد برد و از بیان عبارت‌های نامفهوم ابا نکرد. سخن در این است که هر چه از آغاز این عهد، به پایان آن نزدیک‌تر شویم، مبالغه در مضمون‌یابی و مضمون‌سازی را بیشتر و به همان نسبت دقت در الفاظ و یک‌دست نگاه داشتن آن و انتخاب را در آن کمتر می‌بینیم. بی‌شک گرد مضمون‌ها و نکته‌های تازهٔ بدیع در شعر، خاصه در غزل، گردیدن بسیار شایسته و در خور است؛ بدان شرط که اوّلاً در این راه مبالغه نکنند و ثانیاً به خاطر معنی لفظ را مهمل نگذارند ولی بیان از این نکته خالی از فایده نیست که سخن‌گویان این عهد نکته‌پردازی و مضمون‌یابی را از وظایف شاعر می‌پنداشتند و شعر سادهٔ بی‌نکته را ماندنی نمی‌دانستند.

در این دوره سعدی نویسنده بوستان, گلستان و غزلیات، مولوی صاحب مثنوی معنوی و غزلیات شمس، محمود شبستری صاحب مثنوی گلشن راز ، کمال‌الدین اسماعیل، همام تبریزی، اوحدی مراغه‌ای گوینده جام جم، امیرخسرو دهلوی، خواجوی کرمانی، ابن یمین، سلمان ساوجی، و حافظ شیرازی، در شعر پدید آمدند.

تیموریان

دوره تیموریان دنباله دوره مغول محسوب می‌شود. در عهد تیموری جامی شاعر ظهور کرد. در عهد مغول و تیموری نویسندگانی ارجمند برخاستند, مانند عطا ملک جوینی مولف تاریخ جهانگشا، منهاج سراج مولف طبقات ناصری، ابوالشرف ناصح گلپایگانی مترجم تاریخ یمینی، رشید الدین فضل‌الله مدون و جامع جامع التواریخ، شهاب الدین عبدالله نویسنده تاریخ وصاف، حمدالله مستوفی نویسنده تاریخ گزیده، حافظ ابرو مولف زبده التواریخ، نظامی شامی نویسنده ظفر نامه، میر خواند مولف روضه الصفاء (همه در تاریخ)، عوفی نویسنده لباب الالباب و جوامع الحکایات، دولتشاه مولف تذکره الشعراء، محمد بن قیس نویسنده المعجم (در ادب و انواع آن)، نصیرالدین طوسی نویسنده اخلاق ناصری و اساس الاقتباس، جلال الدین دوانی نویسنده اخلاق جلالی، حسین واعظ نویسنده اخلاق محسنی و انوار سهیلی (در اخلاق و فنون و حکمت).

صفویان

در دوره صفویان نثرنویسانی مانند خواند میر نویسنده حبیب السیر، ابن بزاز نویسنده صفوه الصفاء، حسن بیک روملو مولف احسن التواریخ، اسکندر منشی مولف عالم آرای عباسی، احمد بن نصرالله نویسنده تاریخ الفی، محمد یوسف بن شیخ مولف منتخب التواریخ، ابوالفضل ابن مبارک مولف اکبر نامه (در تاریخ)، ظهور کردند و در شعر محتشم کاشی، عرفی، صائب، بابا فغانی، هاتفی، هلالی، اهلی، وحشی، کلیم، نامبردارند.

افشاریان و زندیان

در دوره افشاریان و زندیان گویندگانی مثل هاتف و پسر او سحاب، مشتاق اصفهانی، عاشق اصفهانی، و آذر بیگدلی(لطفعلی بیک شاملو) معروف شدند.

قاجار

برخی شاعران و نویسندگان در دوره قاجار بازگشت به سبک قدیم (سبک خراسانی) کردند و شاعرانی مانند مجمر، صبا، وصال شیرازی، قاآنی، فروغی بسطامی، سروش، محمود خان ملک الشعراء شیبانی و جز آنان نماینده این سبک‌اند. طاهره قرةالعین یکی از زنان شاعر این دوران است. در نثر رضاقلی هدایت مولف مجمع الفصحاء متمم روضه الصفا و ریاض العارفین، لسان‌الملک سپهر مولف ناسخ التواریخ، نویسندگان نامه دانشوران، اعتماد السلطنه مولف مرآت البلدان و غیره شهرتی یافته‌اند.

ادبیات مشروطه

در دوره مشروطیت تحولی در روش فکر شاعران و نویسندگان پیدا شد. ادیب‌الممالک فراهانی، ادیب پیشاوری، پروین اعتصامی، محمد تقی بهار، افسر، ایرج، دهخدا، شوریده، عارف، عشقی، وحید دستگردی، یاسمی، یغما، و گروهی از معاصران نمایندگان شعر این دوره هستند و بی‌بی خانم استرآبادی، علی اکبر دهخدا، جمال زاده، صادق هدایت، محمد قزوینی، عباس اقبال،زین العابدین مراغه‌ای، محمد مسعود، رشید یاسمی، عبدالحسین زرین کوب، صادق چوبک و گروهی از معاصران نماینده شعب مختلف نثر این دوره به شمار می‌روند.'

شعر نو

زمینه‌های فکری سرایش شعر نو، سالها پیش از نیما آغاز شده بود که برای پیگیری این نکته باید به شاعران و سرایندگان دوره مشروطه مراجعه کرد. ابوالقاسم لاهوتی، میرزا حبیب مترجم حاجی بابای اصفهانی و میرزاده عشقی از این زمره‌اند.

شعر نو جنبش شعری بود که با نظریات نیما یوشیج آغاز شد. از جمله شاعران متعلق به این جنبش شعری می‌توان به احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، منوچهر آتشی، طاهره صفارزاده، و محمود مشرف تهرانی (م. آزاد) اشاره کرد.

وزن در شعرهای نیما و اخوان با نوع شعری که احمد شاملو سراینده آن بود تفاوت دارد. شعر نیمایی دارای وزن عروضی بوده و تنها هجاهای شعر تساوی خود را از دست داده‌اند و کوتاه یا بلند می‌شوند ولی در شعر سپید که احمد شاملو آن را پایه‌گذاری کرد از وزن خبری نیست و به جای آن از تصویر سازی واژگانی و موسیقی درونی استفاده می‌شود.